به گزارش تسنیم‌، «قدرت اسپینوزا از کجا می‌آید؟» نوشته لویی آلتوسر، ژیل دلوز با ترجمه فواد حبیبی و امین کرمی از سوی انتشارات ققنوس منتشر شد.

این کتاب مجموعه‌ای است از 14 جستار به قلم فیلسوفان معاصر در خصوص فلسفه باروخ اسپینوزا، فیلسوف هلندی سده هفدهم. در این کتاب که ذیل سه بخش طراحی نقشه‌ها؛ استقرار در موضع مناسب؛ و نیروها تنظیم شده است نوشته‌هایی از کسانی همچون لویی آلتوسر، ژیل دلوز، آنتونیو نگری، پی‌یر ماشری، الکساندر ماترون، آندره توزل، امیلیا جانکوتی، وارن مونتاگ و هاسانا شارپ گردآوری شده است.

این متن‌ها از بحث درباره تاریخچه دریافت‌ها از اسپینوزا از زمان درگذشت وی تا سال‌های آغازین سده حاضر شروع می‌شود، و در ادامه به رابطه اسپینوزا با ما، زمانه حاضر و آینده می‌رسد و سرانجام با تمرکز بر اثر گران‌سنگ اسپینوزا، اخلاق، سعی در ارائه شرح‌هایی روشنگر از نیروها، تسلیحات و قدرت اسپینوزا در ساحت متافیزیک دارد. به همین دلیل از تزهای بخش نخست اخلاق در باب وجود و قدرت تا مباحث آخرین بخش آن در باب عشق جستارهایی را داریم که می‌تواند یاریگر خواننده علاقه‌مند جهت ورود به دژ ستبر یکی از بزرگترین و دشوارترین آثار فلسفی تاریخ تفکر مدرن باشد.

بازیابی مکرر: قدرت اسپینوزا از کجا می‌آید؟ می‌تواند مقدمۀ خوب و درخوری برای مجموعه مقالات دومی باشد که ذیل عنوان بارگذاری مجدد: اسپینوزا ما را به کجا خواهد برد؟ در آیندۀ نزدیک منتشر خواهد شد و بیشتر به آموزه‌ها، پیامدها و تأثیراتی می‌پردازد که فلسفۀ اسپینوزا برای تفکر و عمل در دورۀ معاصر به بار آورده است.

انتشارات ققنوس این کتاب را در 352 صفحه منتشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...