شماره 46 فصلنامه علمی فرهنگی "مترجم" با مطالبی از ناصر فکوهی، رضا رضایی، علی صلح جو، خسرو ناقد و... منتشر شد.

در این شماره می خوانیم: در باب ترجمه یک عنوان / سیاوش جمادی، ترجمه ناپذیری فرهنگی / علی صلح جو، منطق و احساس / علی خزاعی فر، مخاطب محوری در ترجمه / محمد شهبا، درآمدی بر ترجمه عهد جدید / پیروز سیار، انسان شناسی و ترجمه / ناصر فکوهی، جنگ ترجمه / دیوید رمنیک ترجمه عبدالله کوثری، تجربه یک ترجمه / شهلا حائری، تولد معادل فارسی یک اصطلاح غریب / خسرو ناقد، نکته های ترجمه و ویرایش / علی صلح جو و...

گفتگو با "رضا رضایی" مترجم آثار "جین آستن" درباره این نویسنده انگلیسی، آشنایی با کنستانس گارنت، بررسی جایگاه ادبیات ترجمه شده در نظام چندگانه ادبی و نمونه ترجمه‌هایی از عبدالله کوثری، پیروز سیار، مژده دقیقی و لیلا نصیری ها بخش های دیگر این شماره را تشکیل می دهد. ضمن اینکه سرآغاز این شماره پاسخ منوچهر انور به یکی از نقدهای صلح جو است.

این مجله گفتگویی با مجید اسدی رئیس شورای عالی ترجمه - وابسته به خانه کتاب - نیز انجام داده که حول مسائلی چون ساماندهی اوضاع ترجمه، فعالیت های این شورا و مشکلات آن است.

به گزارش مهر، "مترجم" (46) در 184 صفحه و با بهای 1500 تومان منتشر شده است.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...