نمایش‌نامه «داوید و ادوارد»  [David & [et] Edward : mise en scène de Marcel Bluwal] نوشته لیونل گُلدشتاین [Lionel Goldstein] و با ترجمه محمدرضا خاکی، از سوی نشر روزبهان منتشر شد.

داوید و ادوارد»  [David & [et] Edward : mise en scène de Marcel Bluwal] نوشته لیونل گُلدشتاین [Lionel Goldstein]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «فلورانس، روستا رو دوست داشت و علاقه‌مند بود از بالای تپه به برگ‌ریزی درخت‌های پاییزی نگاه کنه. درخت‌ها مجذوبش می‌کردن. اون، توده‌ی درخت‌ها رو با انبوه تماشاگران مسابقه‌های ورزشی مقایسه می‌کرد... می‌دونین چی برام می‌خوند؟ این ترانه «بانوی زیبای من» رو. «تو پشیمان خواهی شد داوید هالپرن.

آنچه می‌خواهی ببینی، خواهی دید!» این ترانه رو یادت می‌آد؟ شما تنها آدمی نیستین که یه ترانه‌هایی برای خودتون داشتین. «تو پشیمان خواهی شد داوید هالپرن. آنچه می‌خواهی ببینی، خواهی دید!» و من پشیمانم. برای همه روزهای زندگی‌ام پشیمانم... برای همه روزهای زندگی... »

لیونل گُلدشتاین، رمان‌نویس، داستان‌نویس و نمایش‌نامه‌نویس انگلیسی، متولد سال 1935 است. «جلاد»، «مرد قبل از دیروز» و «داوید و ادوارد» از جمله آثار او به شمار می‌آیند. گُلدشتاین برای کتاب «داوید و ادوارد» جایزه بهترین نمایش‌نامه و بهترین اجرای تئاتر تلویزیونی را از آن خود کرده است.

کتاب «داوید و ادوارد» نوشته لیونل گُلدشتاین، در 88 صفحه، به قیمت 59 هزار تومان، در قطع رقعی، جلد شومیز و با ترجمه محمدرضا خاکی، از سوی نشر روزبهان به بازار کتاب رسید.

................ هر روز با کتاب ...............

هنر |
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...