انتشارات بیدگل، کتاب «تنفس در هوای تئاتر» شامل بیست مقاله در باب تئاتر مدرن را با گزینش و ترجمه علی‌اکبر علی‌زاد و رضا سرور، روانه بازار کتاب کرد.

به گزارش ایبنا، کتاب «تنفس در هوای تئاتر» بیست مقاله انتخابی در باب تئاتر مدرن است که توسط برخی از بزرگ‌ترین نظریه‌پردازان، نویسندگان و کارگردانان شاخص تئاتر مدرن مانند استریندبرگ، چخوف، ایبسن، دورنمات، برشت، گروتفسکی، شکنر و کات نوشته شده است.

این مجموعه مقالات که با گزینش و ترجمه علی‌اکبر علی‌زاد و رضا سرور از سوی انتشارات «بیدگل» منتشر شده، تأکیدی  مجدد بر ارتباط دوسویه متن و اجرا، یا به نحو دیگر نویسنده و کارگردان است؛ بنابراین فصل اول کتاب در یازده مقاله به سنت نمایشنامه‌نویسی مدرن و فصل دوم نیز با 9 مقاله به اجرا و کارگردانی مدرن می‌پردازد.

در مقدمه این کتاب که به قلم مترجمان این مقالات نوشته شده، می‌خوانیم: «به رغم اینکه عمر تئاتر مدرن از صد سال گذشته است، ابعاد زیادی از این سنت و کار/ پژوهش فکریِ سازندگانش هنوز در کشور ما ناشناخته است. این تلاشی است برای گشودن نوعی فضای انتقادی/ فکری برای باز اندیشی در این سنت، نقد درونی آن و احتمالاً امید به نمایش وجه مخرب تجربه‌گرایی و کلی‌بافی‌های شهودی/ غریزی/ دلی در نظریه و اجرای تئاتر مدرن ایرانی.»

در بخشی از این کتاب و در مقاله‌ای از پیتر شوندی با عنوان «چخوف در تحول تئاتر مدرن» می‌خوانیم: «شخصیت‌ها در نمایشنامه‌های چخوف در لوای نوعی چشم‌پوشی و انصراف زندگی می‌کنند. چشم‌پوشی از خوشی‌های ناشی از کنش متقابل واقعی. این چشم‌پوشی شدید و کنایه را در هم می‌آمیزد مانع از هرگونه افراط می‌شود و علاوه بر این، فرم نمایشنامه‌های چخوف و جایگاه او در تحول تئاتر مدرن را تعیین می‌کند.»

کتاب «تنفس در هوای تئاتر» شامل مجموعه مقالاتی با گزینش و ترجمه علی‌اکبر علی‌زاد و رضا سرور در 245 صفحه، شمارگان 1000 نسخه و با قیمت 20 هزار تومان از سوی انتشارات «بیدگل» منتشر شد.

هنر |
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...