رمان «دنیا همین است» [dunya bu kadar] نوشته ماهر اونسال اریش [Mahir Ünsal Eriş] با ترجمه مژده الفت توسط نشر نو منتشر شد.

دنیا همین است» [dunya bu kadar]  ماهر اونسال اریش [Mahir Ünsal Eriş]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، ماهر اونسال اریش نویسنده این‌کتاب متولد ۱۹۸۰ در ترکیه است. او تعدادی اثر داستانی و دو رمان در کارنامه دارد و پیش‌تر رمان «دیگران» از او دی‌ماه سال ۱۴۰۰ با ترجمه همین‌مترجم توسط همین‌ناشر منتشر شد. این‌نویسنده در رمان «دیگران»، زندگی افرادی را تصویر کرده که در روند وقایع محو شده و خاطراتشان از سختی و دشواری‌ها تنها در حافظه خودشان باقی می‌ماند.

نسخه اصلی رمان «دنیا همین است» سال ۲۰۱۵ منتشر شده و به گفته مترجمش داستان از پی داستان است. ماهر اونسال اریش در این‌کتاب پس از روایت بخشی از زندگی یکی از شخصیت‌ها، او را به حال خود رها می‌کند و سراغ شخصیت بعدی می‌رود. به این‌ترتیب روند ورود شخصیت‌ها به قصه آن‌قدر ادامه پیدا می‌کند که مخاطب از خود می‌پرسد سرگذشت این‌آدم‌ها کجا به هم گره می‌خورد؟

به این‌ترتیب «دنیا همین است» داستانِ حرکت انسان و شهر و داستان فراز و فرود زندگیِ یک شهر و یک کشور است که زلزله طبیعی همان‌قدر خانه‌هایش را ویران می‌کند که زلزله عاطفی یا سیاسی زندگی شهروندانش را. راوی این‌داستان مثل رهگذری خستگی‌ناپذیر نوری به روان شخصیت‌های مختلف انداخته و زندگی هرکدام را نیمه‌کاره رها می‌کند.

رمان «دنیا همین است» در ۳ فصل و یک «سرانجام» نوشته شده است.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

قرار بود با هم عصرانه بخورند. گونش نیامد. چون دم ظهر بعد از تماس تلفنی خواب‌آلود و هول‌هولکی به طرف ترمینال آنکارا رفته بود. شب گذشته را در خانه دوستی گذرانده بود و با سروصدا، مست، با طعم مزخرفی در دهان بیدار شده بود. برای همین اصلا متوجه نشد که به‌محض خروج اتوبوس از ترمینال شلوغ که گویی نمایشگاهی مینیاتوری بود از آناتولی،‌ تلفنش که در حالت سکوت بود آن‌قدر زنگ زده که باتری‌اش تمام و خاموش شده است. دوستانش نشسته در مهمان‌سرایی در آنکارا، سر میز صبحانه روستایی تهیه‌شده در شهر، بارها تماس گرفتند. بعد که تلفن از دسترس خارج شد به حساب بی‌خیالی گونش گذاشتند و رهایش کردند. گرچه هم سلیم و هم تورگوت به بهانه‌های گوناگون از پشت میز بلند می‌شدند و یواشکی تماس می‌گرفتند تا دیگران را نگران نکنند. مدتی هم سعی کردند بی‌خیال باشند. حتی با این‌کار تفریح کردند. به‌شوخی گفتند خدا می‌داند باز سرش کجا گرم است. البته نگران هم بودند. چون گونش بی‌خیال و خوشگذران بود اما معمولا دوستانش را قال نمی‌گذاشت و نگرانشان نمی‌کرد.

این‌کتاب با ۱۹۱ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۱۱۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ................

در پانزده سالگی به ازدواج حسین فاطمی درمی‌آید و کمتر از دو سال در میانه‌ی اوج بحران‌ ملی شدن نفت و کودتا با دکتر زندگی می‌کند... می‌خواستند با ایستادن کنار خانم سطوتی، با یک عکس یادگاری؛ خود را در نقش مرحوم فاطمی تصور کرده و راهی و میراث‌دار او بنمایانند... حتی خاطره چندانی هم در میان نیست؛ او حتی دقیق و درست نمی‌دانسته دعوی شویش با شاه بر سر چه بوده... بچه‌ی بازارچه‌ی آب منگل از پا نمی‌نشیند و رسم جوانمردی را از یاد نمی‌برد... نهایتا خانم سطوتی آزاد شده و به لندن باز می‌گردد ...
اباصلت هروی که برخی گمان می‌کنند غلام امام رضا(ع) بوده، فردی دانشمند و صاحب‌نظر بود که 30 سال شاگردی سفیان بن عیینه را در کارنامه دارد... امام مثل اباصلتی را جذب می‌کند... خطبه یک نهج‌البلاغه که خطبه توحیدیه است در دربار مامون توسط امام رضا(ع) ایراد شده؛ شاهدش این است که در متن خطبه اصطلاحاتی به کار رفته که پیش از ترجمه آثار یونانی در زبان عربی وجود نداشت... مامون حدیث و فقه و کلام می‌دانست و به فلسفه علاقه داشت... برخی از برادران امام رضا(ع) نه پیرو امام بودند؛ نه زیدی و نه اسماعیلی ...
شور جوانی در این اثر بیشتر از سایر آثارش وجود دارد و شاید بتوان گفت، آسیب‌شناسی دوران جوانی به معنای کلی کلمه را نیز در آن بشود دید... ابوالمشاغلی حیران از کار جهان، قهرمانی بی‌سروپا و حیف‌نانی لاف‌زن با شهوت بی‌پایانِ سخن‌پردازی... کتابِ زیستن در لحظه و تن‌زدن از آینده‌هایی است که فلاسفه اخلاق و خوشبختی، نسخه‌اش را برای مخاطبان می‌پیچند... مدام از کارگران حرف می‌زنند و استثمارشان از سوی کارفرما، ولی خودشان در طول عمر، کاری جدی نکرده‌اند یا وقتی کارفرما می‌شوند، به کل این اندرزها یادشان می‌رود ...
هرگاه عدالت بر کشوری حکمفرما نشود و عدل و داد جایگزین جور و بیداد نگردد، مردم آن سرزمین دچار حمله و هجوم دشمنان خویش می‌گردند و آنچه نپسندند بر آنان فرو می‌ریزد... توانمندی جز با بزرگمردان صورت نبندد، و بزرگمردان جز به مال فراهم نشوند، و مال جز به آبادانی به دست نیاید، و آبادانی جز با دادگری و تدبیر نیکو پدید نگردد... اگر این پادشاه هست و ظلم او، تا یک سال دیگر هزار خرابه توانم داد... ای پدر گویی که این ملک در خاندان ما تا کی ماند؟ گفت: ای پسر تا بساط عدل گسترده باشیم ...
دغدغه‌ی اصلی پژوهش این است: آیا حکومت می‎تواند هم دینی باشد و هم مشروطه‎گرا؟... مراد از مشروطیت در این پژوهش، اصطلاحی‌ست در حوزه‌ی فلسفه‌ی حقوق عمومی و نه دقیقاً آن اصطلاح رایج در مشروطه... حقوق بشر ناموس اندیشه‌ی مشروطه‎گرایی و حد فاصلِ دیکتاتوری‎های قانونی با حکومت‎های حق‎بنیاد است... حتی مرتضی مطهری هم با وجود تمام رواداری‎ نسبی‎اش در برابر جمهوریت و دفاعش از مراتبی از حقوق اقلیت‎ها و حق ابراز رأی و نظر مخالفان و نیز مخالفتش با ولایت باطنی و اجتماعی فقها، ذیل گروهِ مشروعه‎خواهان قرار دارد ...