مراسم بزرگداشت علامه محمد اقبال لاهوری از سوی سازمان حمایت از دانشجویان آسیایی و آفریقایی با همکاری دانشگاه گوتینگن آلمان برگزار شد.

در این مراسم که سوم ماه می (14 اردیبهشت) و با عنوان "روز اقبال" در سالن اجتماعات این سازمان دانشجویی در شهر گوتینگن برگزار شد، جمع زیادی از استادان و دانشجویان دانشگاه های آلمان و محققان سخنرانی کردند.

در این همایش با اشاره به تاثیرات اقبال بر زبان و ادبیات فارسی بر اهمیت جایگاه این شاعر پارسی گوی در کشورهای فارسی زبان به ویژه در ایران و افغانستان تاکید شد.

همچنین چندین شعر از اشعار فارسی اقبال قرائت و برای حاضران ترجمه شد. از جمله عناوین مقالات و سخنرانی های ارائه شده در این گردهمایی می توان به سرگذشت اقبال، تاثیرپذیری اقبال از گوته شاعر آلمانی، اقبال در عصر جدید، مفهوم خودی در آثار اقبال، اقبال و جهان اسلام، اقبال و عشق و اقبال در ایران اشاره کرد.
 

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...