ترجمه تازه‌ای از رمان «ناطور شب» [The Night Watchman]، برگزیده جایزه پولیتزر داستانی سال ۲۰۲۱ به بازار ایران عرضه شد. این رمان پیش از این با عنوان «نگهبان شب» و با ترجمه‌ی سحر سلطانی‌فر منتشر شده بود.

ناطور شب» [The Night Watchman]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، این کتاب براساس زندگی خارق‌العاده پدربزرگ لوییز اردریک [Louise Erdrich]، برنده جایزه کتاب ملی امریکا نوشته شده است. توماس وازهشک، توانست مانع از سلب مالکیت زمین‌های سرخ‌پوست‌های داکوتای شمالی توسط دولت ایالات‌متحده شود.

این رمان حیرت‌انگیز به اکتشاف درون‌مایه‌هایی مانند عشق و مرگ می‌پردازد و با طنزی زیرکانه به اعماق احساسات انسان‌ها نقب می‌زند.

توماس وازهشک، نگهبان شب یک کارخانه بلبرینگ‌سازی، اولین کارخانه واقع در نزدیکی منطقه حفاظت‌شده کوهستان لاک‌پشت، یعنی زیستگاه سرخ‌پوست‌های منطقه داکوتای شمالی است. وی همچنین رئیس شورای قبیله چیپواست که سعی می‌کند از پیامدهای لایحه «انقراض» جدید که قرار است به‌زودی در صحن کنگره امریکا به رأی گذاشته شود سر درآورد. ماجرای کتاب در سال ۱۹۵۳ می‌گذرد و دیگر اعضای این شورا می‌دانند که این لایحه حکم نابودی‌شان را دارد.

پیکسی پارانتو معروف به پاتریس برخلاف بسیاری از دختران منطقه حفاظت‌شده کوهستان لاک‌پشت، علاقه‌ای به ازدواج و بچه‌دارشدن ندارد. او در کارخانه‌ی بلبرینگ‌سازی کار می‌کند و حقوقش به‌سختی کفاف هزینه‌های خودش و خانواده‌اش را می‌دهد. پدر الکلی و مایه شرمساری پاتریس هرازگاهی به خانه می‌آید تا با ترساندن همسر و فرزندانش ازآنها به‌زور پول بگیرد؛ اما پیکسی برای پیداکردن خواهر عزیزش، ورا که به شهر بزرگ مینیاپولیس رفته به کل حقوقش نیاز دارد. ورا ناپدید شده و ماه‌هاست که هیچ‌کس از او خبری ندارد. شایعه شده که او صاحب فرزندی شده است. پیکسی تصمیم می‌گیرد ورا و فرزندش را پیدا کند، برای همین به مینه‌سوتا می‌رود، اما آنجا اتفاقات بسیار ناگواری در انتظارش هستند.

کتاب «ناطور شب» را لوییز اردریک نویسنده آمریکایی روایت می‌کند. این کتاب در سال ۲۰۲۱ برنده جایزه پولیتزر شد. این اثر همانند سایر کتاب‌های لوییز اردریک مملو از خرافات و خرده‌فرهنگ‌های قوم و قبیله‌هاست و ارواح درگذشتگان، ستارگان و سیارات و باورهای قبیله‌ای در جای جای کتاب دیده می‌شود.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «چطور ممکن بود فردی که زاییده مغزش بود چیزی به او بگوید که حقیقت داشت؟ چون توماس می‌دانست که رودریک درست می‌گفت. او باید قبل از اینکه لاباته خودش را توی دردسر و یک شغل خوب برای دیگران را به خطر می‌انداخت با او روبه‌رو می‌شد. آن روز صبح کمی اطراف چرخید، می‌دانست که قرار بود لاباته بیاید تا چند سطل را لحیم کند. وقتی دوست قدیمی‌اش قدم‌زنان وارد پارکینگ شد به سمتش رفت. توماس زیاد خوشش نمی‌آمد غیرمستقیم حرف بزند.»

نشر کامک اخیراً این کتاب را در ۴۸۳ صفحه و با قیمت ۳۸۹ هزار تومان عرضه کرده است.

................ هر روز با کتاب ................

مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...