برگزیدگان بیستمین دوره جایره ادبی صادق هدایت معرفی شدند.

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، در اطلاعیه این جایزه آمده است: در بیستمین دوره این مسابقه ادبی ۱۰۵۰ داستان‌ از سراسر کشور، افغانستان و تاجیکستان و ایرانیان مقیم اروپا، آمریکا و استرالیا شرکت کردند که در داوری مرحله اول تعداد ۲۷ داستان برتر شناخته شد.

در مرحله دوم داوری نیز ۴ داستان به عنوان برندگان نهایی این دوره انتخاب شدند که به این شرح اعلام می‌شوند:

نفر اول این دوره از مسابقه و بهترین داستان، داستان «ساعت شماطه‌دار» نوشته اکرم مولاوردی معرفی شد که به او تندیس صادق هدایت اهدا شد.

سه داستان دیگر که در رتبه دوم قرار گرفتند و لوح تقدیر به آن‌ها اهدا شد بدین قرار معرفی شده‌اند:

داستان «دغدغه چهارم» نوشته محمدمهدی صدرفراتی
داستان «مکتوب سیاه» نوشته فرهاد شرقی
داستان «ابراهیم در آتش» نوشته شهربانو شکیبامنش

بنیاد ادبی صادق هدایت از تمام داوران مرحله اول و دوم کمال قدردانی را دارد و برای تمام شرکت‌کنندگان و نویسندگان این دوره و همچنین برندگان نهایی‌، سلامتی و بهروزی را خواهان است.

به جهت رعایت سلامت، از گردهمایی خودداری می‌شود و مراسمی برگزار نخواهد شد.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...