نخستین جلد از مجموعه «زندگی من و نگاهی به تاریخ معاصر ایران و جهان»، خاطرات عبدالحسین مسعود انصاری منتشر شد.

به گزارش ایسنا،  این کتاب مشتمل بر خاطرات عبدالحسین مسعود انصاری - پدر نوش‌آفرین انصاری - است که در شرکت تهیه و نشر فرهنگنامه کودکان و نوجوانان منتشر و در مراسم «بزرگداشت قلب مهربان شورای کتاب کودک، نوش‌آفرین انصاری» رونمایی شده است.

در پیش‌گفتار کتاب به قلم نوش‌آفرین انصاری، به انگیزه‌های مرحوم عبدالحسین مسعود انصاری در تحریر خاطرات و همچنین تاریخچه‌ای از نشرهای پیشین این اثر پرداخته شده است. خاطرات مرحوم انصاری پیش‌تر در اواخر دهه ۴۰ و سال‌های ابتدایی دهه ۵۰ به صورت مجموعه کامل منتشر شده‌ و خلاصه‌ای از آن نیز در یک جلد در سال ۱۳۷۴ منتشر شده است.

جلد نخست این مجموعه شش‌جلدی به خاطرات مرحوم عبدالحسین مسعود انصاری از ایام کودکی و شباب اختصاص دارد که رخداد های تاریخی در ظرف زمانی سال‌های ۱۲۷۵ تا ۱۲۹۸ شمسی را دربر می‌گیرد. این خاطرات بی‌هیچ تغییری در زبان و بیان نویسنده منتشر شده‌اند.

عبدالحسین مسعود انصاری (۱۲۷۵-۱۳۶۳) فرزند علی‌قلی انصاری (مشاورالممالک) از تحصیل‌کرده‌های مدرسه دارالفنون و دانش‌آموخته رشته‌های سیاسی و اقتصادی بود که از سال ۱۲۹۶ در وزارت امور خارجه اشتغال داشت و در سال ۱۳۴۲ بازنشسته شد و تحریر خاطرات خود را آغاز کرد.

 

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...