«قانون و خشونت» شامل مجموعه مقالاتی به قلم کارل اشمیت، اسلاوی ژیژک، جورجو آگامبن و... با ترجمه گروهی زیرنظر مراد فرهادپور توسط نشر نی منتشر شد.

قانون و خشونت مقالات

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نشر نی نخستین چاپ خود از کتاب «قانون و خشونت» شامل گزیده مقالاتی از جورجو آگامبن، کارل اشمیت، والتر بنیامین، هانا آرنت و… با ترجمه گروهی زیر نظر مراد فرهادپور را در ۳۶۶ صفحه و بهای ۱۳۸ هزار تومان منتشر کرد. کتاب شامل سه بخش است. در بخش اول با عنوان «رمز سیاست» چهار مقاله به این شرح چاپ شده است: «قانون و خشونت: قدرت حاکم و حیات برهنه» نوشته جورجو آگامبن و ترجمه مراد فرهادپور و امید مهرگان، «مفهوم امر سیاسی» نوشته کارل اشمیت و ترجمه صالح نجفی، «نقد خشونت» نوشته والتر بنیامین و ترجمه امید مهرگان و مراد فرهادپور و «عدالت و خشونت الاهی: والتر بنیامین و زمان توقع» نوشته ماسیمیلیانو تومبا و ترجمه صالح نجفی.

بخش دوم کتاب با عنوان «حقوق بشر یا شهروند» نیز شامل ۶ مقاله به ترتیب با این عناوین است: «وجه وقیح حقوق بشر» نوشته اسلاوی ژیژک و ترجمه مازیار اسلامی، «افول دولت - ملت و پایان حقوق بشر» نوشته هانا آرنت و ترجمه جواد گنجی، «چه کسی سوژه حقوق انسان‌هاست؟» نوشته ژاک رانسیر و ترجمه امیر احمدی آریان، «تناقض درونی پوپولیسم: خشونت و عدالت» نوشته مراد فرهادپور، «دولت / ‏ملت‬ و سیاست مردم» نوشته مراد فرهادپور و «سیاست طبقاتی و مفهوم مردم» نوشته امید مهرگان. بخش سوم کتاب با عنوان «خشونت، سیاست و مردم» نیز شامل یک مقاله با این عنوان است: «بنیامین و نقد خشونت» نوشته ژاک دریدا و ترجمه مراد فرهادپور و صالح نجفی.

چاپ نخست این کتاب سال ۱۳۸۷ در انتشارات فرهنگ صبا منتشر شد و چاپ دوم آن به سال ۱۳۸۸ در انتشارات رخدادنو. صورت کنونی کتاب ویراست تازه‌ای از چاپ‌های مذکور است با این دو تفاوت که ترجمه مقاله «بنیامین و نقد خشونت» در چاپ‌های قبل به قلم امیرهوشنگ افتخاری راد بود و در این چاپ به قلم مراد فرهادپور و صالح نجفی، و دیگر این که مقاله «عدالت و خشونت الاهی: والتر بنیامین و زمان توقع» نیز به این مجموعه افزوده شده است.

در معرفی این کتاب چنین آمده است: «قانون و خشونت دو قطب یا جوهر طبیعی نیستند که سیاست را بتوان به‌مثابه فاصله یا خط رابط میان آن دو تعریف کرد، حتی اگر این تعریف به شیوه‌های دیالکتیکی بر حسب زوج مفهومی شباهت / تفاوت، یا همگرایی / واگرایی توصیف شود. سیاست، درواقع، نه‌فقط شکافی میان این دو قطب، بلکه اساساً شکاف یا تنشِ برسازنده‌ی نهفته در درونِ آن دو است. بدونِ اعمال خشونت سازمان‌یافته که نهایتاً مبتنی بر توانایی کشتن و اِعمال خشونت جسمانی است هیچ قانون و حکومتی بر جای نمی‌ماند؛ به همین ترتیب، هر نوع اِعمال خشونت فردی و گروهی نیز جویای آن است که به قانون بدل شود و الگو و مبنای آن همان خشونت اجتماعی مشروع و رسمیت‌یافته است.»

................ هر روز با کتاب ................

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...