خالق بتمن درگذشت

24 خرداد 1399

«دنیس اونیل» [Dennis O'Neil]، نویسنده تحسین‌شده کتاب‌های مصور که بیشتر با نویسندگی و ویراستاری کتاب معروف «بتمن» [Batman] شناخته شده، در سن ۸۱ سالگی درگذشت.

 بتمن دنیس اونیل [Dennis O'Neil  [Batman]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، «دنیس اونیل» که در ابتدا به عنوان یک رونامه‌نگار مشغول فعالیت بود اولین‌بار با پیشنهاد «استن لی» برای نوشتن در کمپانی مارول کامیکس قدم در  عرصه کتاب‌های مصور گذاشت و سپس با با کمپانی دی‌سی کامیکس نیز همکاری کرد.

او در سال‌های نخست فعالیت خود در کمپانی دی‌سی کامیکس در پروژه‌هایی چون «فانوس سبز» و «فلش سبز» همکاری کرد و پس از بازگشت به کمپانی مارول کامیکس به نویسندگی در کتاب‌های مصور «مرد عنکبوتی شگفت‌انگیز» و «مرد آهنین» پرداخت.

از مهم‌ترین فعالیت‌های او استخدام «جورج میلر» برای نویسندگی و تصویرگری کتاب مصور «دردویل» بود؛ مسیری که «جورج میلر» در ادامه آن آثار برجسته‌ای چون «بتمن: شوالیه تاریکی برمی‌خیزد» و «سین سیتی» و ... را نیز خلق کرد. 

«دنیس اونیل» بیشتر شهرت خود را به عنوان یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان کتاب‌های مصور برای نگارش کتاب‌های «بتمن»، «کمیک‌های کارآگاهی» و «بتمن: افسانه‌های شوالیه تاریکی» به‌دست آورد و از سال ۱۹۸۶ تا ۲۰۰۰ نیز ویراستاری کتاب‌های مصور مربوط به شخصیت بتمن را برعهده داشت.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...