خالق بتمن درگذشت

24 خرداد 1399

«دنیس اونیل» [Dennis O'Neil]، نویسنده تحسین‌شده کتاب‌های مصور که بیشتر با نویسندگی و ویراستاری کتاب معروف «بتمن» [Batman] شناخته شده، در سن ۸۱ سالگی درگذشت.

 بتمن دنیس اونیل [Dennis O'Neil  [Batman]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، «دنیس اونیل» که در ابتدا به عنوان یک رونامه‌نگار مشغول فعالیت بود اولین‌بار با پیشنهاد «استن لی» برای نوشتن در کمپانی مارول کامیکس قدم در  عرصه کتاب‌های مصور گذاشت و سپس با با کمپانی دی‌سی کامیکس نیز همکاری کرد.

او در سال‌های نخست فعالیت خود در کمپانی دی‌سی کامیکس در پروژه‌هایی چون «فانوس سبز» و «فلش سبز» همکاری کرد و پس از بازگشت به کمپانی مارول کامیکس به نویسندگی در کتاب‌های مصور «مرد عنکبوتی شگفت‌انگیز» و «مرد آهنین» پرداخت.

از مهم‌ترین فعالیت‌های او استخدام «جورج میلر» برای نویسندگی و تصویرگری کتاب مصور «دردویل» بود؛ مسیری که «جورج میلر» در ادامه آن آثار برجسته‌ای چون «بتمن: شوالیه تاریکی برمی‌خیزد» و «سین سیتی» و ... را نیز خلق کرد. 

«دنیس اونیل» بیشتر شهرت خود را به عنوان یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان کتاب‌های مصور برای نگارش کتاب‌های «بتمن»، «کمیک‌های کارآگاهی» و «بتمن: افسانه‌های شوالیه تاریکی» به‌دست آورد و از سال ۱۹۸۶ تا ۲۰۰۰ نیز ویراستاری کتاب‌های مصور مربوط به شخصیت بتمن را برعهده داشت.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...