تقدیمیه کتاب «دولت‌ها چگونه به سینما کمک می‌کنند» حاشیه آفرید.

واکنش رضا امیرخانی به تقدیمیه شهاب اسفندیاری دولت‌ها چگونه به سینما کمک می‌کنند Handbook of state aid for film: finance, industries and regulation

به گزارش کتاب نیوز، شهاب اسفندیاری در افتتاحیه کتاب «دولت ها چگونه به سینما کمک می‌کنند» _که به تازگی منتشر شده است_ نوشته است: «کتاب را تقدیم می‌کنم به رضا امیرخانی که نفحات نفت‌ش سرمنشا بسیاری سوءتفاهم‌ها درباره‌ی نسبت دولت و فرهنگ شد. به تعبیر آن ضرب‌المثل فرنگی او بچه را هم‌راه با آب کثیف تشت، بیرون انداخت.»

رضا امیرخانی هم در واکنش به این متن در صفحه شخصی‌اش نوشت:
«دکتر شهاب اسفندیاری کتابی ترجمه کرده است به نام «دولت‌ها چه‌گونه به سینما کمک می‌کنند» و کتاب منتشر شده است. تبریک... اما در افتتاحیه‌ی کتاب‌ش طعنه‌جیکی زده است که «کتاب را تقدیم می‌کنم به رضا امیرخانی که نفحات نفت‌ش سرمنشا بسیاری سوءتفاهم‌ها درباره‌ی نسبت دولت و فرهنگ شد. به تعبیر آن ضرب‌المثل فرنگی او بچه را هم‌راه با آب کثیف تشت، بیرون انداخت.» مطلب‌ش هم بازنشر داده شده است با عنوان «تقدیم به امیرخانی و باقی لیبرال‌های وطنی!»

این بچه را من انداخته‌ام تو آب؟ قبول، شما که در قصر شیشه‌ای نشسته‌ای، این موشه را از آب بگیر و بزرگ‌ش کن! راه گفت‌وگو این نیست.
شما رییس دانش‌گاه صدا و سیمایی، من کتاب می‌نویسم. شما مسوول فیلم و سریال تله‌ویزیونی، من کتاب می‌نویسم. شما استاد مدعو عماری، من کتاب می‌نویسم. کتاب مرا مردم شاید انتخاب کنند، شاید بخرند، شاید بخوانند، دست بالا چند ساعت، فوقِ فوق‌ش چند روز درگیر می‌شوند... در دانش‌گاه صدا و سیما به جای چند ساعت و چند روز، چندین و چند ترم وقت داری تا دانش‌جو تربیت کنی و نسبت دولت و فرهنگ را برای‌شان با رسم شکل توضیح دهی. بعد هم همان دانش‌جوها درس‌شان تمام می‌شود و می‌روند داخل سازمان و نسبت دولت و فرهنگ را برای مردم به صورت فشار قوی توضیح می‌دهند!!
کتاب من چیزی از شما کم کرده است؟ مردم کتاب مرا خوانده‌اند و بودجه‌ی شما را شفاف دیده‌اند؟ فیلم و سریال‌تان را ارزیابی مالی کرده‌اند؟ ستاره مربع‌تان را کشف کرده‌اند؟ نگرانی‌ از چیست؟! از این طرف که من‌م، هیچ سوء تفاهمی در کار نیست! همه تفاهم داریم راجع به ناکارآمدی نفحات نفتی!!
کتاب نوشته‌ای؛ تبریک... موضوع‌ش هم گویا دخالت دولت‌ها در سینماست... همین که به این نتیجه رسیده‌ای که نیاز جامعه‌ی ما توجیه دخالت دولت در سینماست یعنی راه‌مان از بیخ فرق می‌کند!ا و این همان موضوع نفحات نفت است. ارتجالی می‌توانم پنجاه موضوع مورد نیاز محل کار شما را همین الان احصا کنم که قطعا مورد سوال مخاطب است... با این همه نقد کتاب شما، کار من نیست. من کتاب می‌نویسم... برای نوشتن کتاب‌م نیازی ندارم در قدرت باشم... نوشتن برای من معطوف به قدرت نیست... این کار من است... شما هم کار خودت را انجام بده!»

کتاب «دولت‌ها چگونه به سینما کمک می‌کنند» مشتمل بر ۱۳ مقاله منتخب از کتاب Handbook of state aid for film: finance, industries and regulation است که توسط یک گروه از مترجمان (فرزام امین‌صالحی، پرناز طالبی، نازلی نصراللهی، علی تدین‌موغاری، بصیر علاقه‌بند، داریوش دل‌آرا، ندا بهرامی‌نژاد و شهاب اسفندیاری) ترجمه شده است.

انتشارات خانه هنرمندان با حمایت مالی جشنواره جهانی فیلم فجر و بنیاد سینمایی فارابی این کتاب را که نسخه اصلی آن در سال 2018 به چاپ رسیده، منتشر کرده است.

هر کدام از این مقالات این کتاب، وضعیت حمایت دولت از سینمای ملی یکی از کشورها را از نظر سیاست ها و راهبردهایی که برای حمایت مالی دارند و شیوه‌هایی که برای تشویق سرمایه گذاری در سینما به کار گرفته اند و نتایج این سیاست ها در دوره‌های ۵ تا ۱۰ ساله، بررسی می‌کند.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...