«ذهن سوژه‌پرداز: مقدمه‌ای بر سوژه و سوژه‏‌پردازی در رسانه‌ها» نوشته هومن خشندیش توسط انتشارات جهاددانشگاهی منتشر شد.

ذهن سوژه‌پرداز: مقدمه‌ای بر سوژه و سوژه‏‌پردازی در رسانه‌ها هومن خشندیش

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، کتاب «ذهن سوژه‌پرداز: مقدمه‌ای بر سوژه و سوژه‏‌پردازی در رسانه‌ها» نوشته هومن خشندیش در ۲۴۲ صفحه و بهای ۷۲ هزار تومان توسط انتشارات سازان جهاد دانشگاهی منتشر شد.

در معرفی این کتاب آمده است: «ژورنالیست»، با نگاهی هستی‌شناسانه، انسانی است بهره‌مند از یک «ذهن سوژه‌پرداز» و چنین انسانی به همراه ویژگی‌هایی که در حقیقت شالوده اصیل انسان‌بودن است، «خودآگاهی خلاقانه انسان سوژه‌پرداز» را در تحریریه یک رسانه برای تولید محتوای موثر و مسئولانه و شکل‌دهی به ذهنیت جمعی دنیایی که در آن زندگی می‌کنیم، به‌کار می‌گیرد.

خشندیش در این کتاب با بهره‌گیری هم‌زمان از دانش ارتباطات اجتماعی، روان‌شناسی و بیش از دو دهه تجربه حرفه‌ای خود، به تشریح چگونگی کارکرد ذهن سوژه‌پرداز یک روزنامه‌نگار در فرآیند تولید محتوا می‌پردازد؛ آنچه از دیدگاه او، دست‌کم در سنت آموزش روزنامه‌نگاری در ایران چندان به آن پرداخته نشده است. این کتاب در واقع گامی است برای ساماندهی دانسته‌ها و دریافت‌های علمی و تجربی‌ در توصیف نحوه اندیشیدن به عنوان یک ژورنالیست.

نویسنده معتقد است شالوده روزنامه‌نگار موفق، نه تنها در کلاس‌های خبرنویسی، مصاحبه و گزارش و... بلکه در نحوه زندگی او به عنوان یک «انسان سوژه‌پرداز» شکل می‌گیرد.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...