یک رمان اسرارآمیز منتسب به "مارگریت دوراس" نویسنده سرشناس فرانسوی در یکی از کتابفروشی‌های پاریس پیدا شد.

به گزارش مهر به نقل از فیگارو، این کتاب با عنوان "ساعت‌های داغ" و به قلم "ام دونادیو" (نام مستعار دوراس) در سال 1941 و در 195 صفحه در پاریس منتشر شده است.

"دومینیک نوگز" نویسنده و فیلسوف فرانسوی بعد از یافتن این کتاب گفت: « "ام دونادیو" نام مستعار "مارگریت دوراس" است. او این کتاب را در طول جنگ جهانی دوم و در توصیف شرایط نامساعد تغذیه نوشته است.»

وی در مورد چگونگی یافتن این اثر گفت: «من کتاب را از یک کتابفروشی خریدم. "ساعت‌های داغ" از جمله کتاب‌های نایابی است که در همان سال انتشار تمام شد. من از نام مستعار این نویسنده و همچنین از خود کتاب اطلاعات دقیقی داشتم و به محض دیدن کتاب 25 فرانک پرداختم و آن را خریدم. در همان لحظه هم به فروشنده گفتم که این اثر متعلق به دوراس است و او از فرط تعجب سرش را تکان داد.»

"مارگریت دوراس"در سال 1914 در ویتنام به دنیا آمد. او تحصیلاتش را در رشته علوم سیاسی در فرانسه به پایان برد و از سن 27 سالگی کار نویسندگی را به طور حرفه ای آغاز کرد و با نوشتن کتابهایی مانند "هیروشیما عشق من" و "عاشق" به شهرت جهانی دست یافت. او در سال 1996درگذشت.
 

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...