«ویلبر اسمیت» [Wilbur Smith] نویسنده رمان‌های پرفروش درگذشت.

ویلبر اسمیت» [Wilbur Smith]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، «ویلبر اسمیت» پس از چندین دهه فعالیت به عنوان نویسنده روز شنبه در خانه‌اش واقع در آفریقای جنوبی در سن ۸۸ سالگی از دنیا رفت.

او در سال ۱۹۳۳ در زامبیا و در خانواده‌ای بریتانیایی متولد شد. این نویسنده که ۴۹ اثر از خود به جای گذاشته است با نگارش داستان‌های ماجراجویانه‌ای که مخاطبان را از جزایر گرمسیری به جنگل‌های آفریقا و حتی مصر باستان و جنگ جهانی دوم می‌برند به نام آشنایی در دنیای ادبیات تبدیل شد.

وب‌سایت رسمی «اسمیت» و «بونی بوکس یو کی» انتشارات این نویسنده با انتشار بیانیه‌هایی خبر درگذشت او را تایید کرده‌اند.

ناشر این نویسنده در بیانیه‌ای اعلام کرد: «این نویسنده استاد بی‌چون و چرا و بی‌مانند آثار ماجراجویانه بود، رمان‌های «ویلبر اسمیت» بیش از نیم قرن مخاطبان را مجذوب خود کرده‌اند و از آثار او بیش از ۱۴۰ میلیون نسخه در سراسر جهان به بیش از ۳۰ زبان مختلف فروخته شده است.»

در هیچ یک از این بیانیه‌ها به علت درگذشت این نویسنده اشاره نشده است.

او نخستین رمان خود را در سال ۱۹۶۴ با عنوان «وقتی شیر غذا می‌دهد» منتشر کرد. این رمان به یک اثر پرفروش تبدیل شد و ۱۵ جلد دیگر به دنبال آن به نگارش درآمد. علاوه بر این‌که آثار او به زبان‌های مختلف ترجمه شده و به چاپ رسیده‌اند با اقتباس از آثارش فیلم‌های سینمایی مختلفی نیز ساخته شده‌اند.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...