کتاب «سرگذشت نام‌ها؛ جستارهایی درباره نام‌گذاری آثار ادبی» [Why not Catch-21? : the stories behind the titles] نوشته گری دکستر [Gary Dexter] با ترجمه پرتو شریعتمداری توسط انتشارات جهان کتاب منتشر و راهی بازار نشر شد.

سرگذشت نام‌ها؛ جستارهایی درباره نام‌گذاری آثار ادبی» [Why not Catch-21? : the stories behind the titles]  گری دکستر [Gary Dexter]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌کتاب یازدهمین‌عنوان از مجموعه «هزارتوی نوشتن» است که این‌ناشر منتشر می‌کند.

مطالب این‌کتاب ابتدا در قالب یادداشت‌های گری دکستر پژوهشگر ادبیات در یکی از نشریات هفتگی بریتانیا منتشر شدند و بعدها توسط او در قالب کتاب به چاپ رسیدند. او برای انتخاب آثاری که در قالب این‌مجموعه گردآوری‌شان کرد، ۴ شرط را در نظر گرفت: نام اثر، مربوط به کتاب باشد نه یک اثر ادبی مثل داستان یا شعر، رمزگشایی از نام مستلزم خواندن متن کتاب نباشد، نام اثر نقل قولی برگرفته از منبع دیگر نباشد و سرگذشت نام کتاب، چندان معروف و زبانزد عموم نبوده باشد.

پرتو شریعتمداری پیش‌تر تعدادی از آثاری را که در این‌کتاب آمده‌اند، در قالب مقالاتی در ماهنامه «جهان کتاب» ترجمه و معرفی کرده است. اما با افزودن تعدادی دیگر که در کتاب گری دکستر موجودند، کتاب پیش‌رو به چاپ رسیده است. این‌مترجم در توضیح خود در مقدمه کوتاه اثر، این‌توضیح را دارد که برخی از آثار معرفی‌شده در نسخه اصلی اثر که دکستر نوشته، در ترجمه فارسی موجود نیستند و این‌مساله دو علت دارد؛ اول این‌که برای غیرانگلیسی‌زبانان چندان شناخته‌شده نیستند و دوم، به‌دلیل معیارهای موجود، امکان چاپ در ایران را نخواهند داشت.

عناوین آثاری که در این‌کتاب به آن‌ها پرداخته شده، به ترتیب زیر اند:

جمهوری، آرمانشهر، هملت، لویاتان، سیندرلا، سفرهای گالیور، غرور و تعصب، فرانکشتاین، زندگی در لندن، یوگنی اونگین، بازرس کل، یا این یا آن، مادام کاملیا، دوریت کوچک، ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب، جنگ و صلح، شیاطین، دور دنیا در هشتاد روز، مرگ ایوان ایلیچ، سونات کرویتسر، مرغ دریایی، در جست‌وجوی زمان از دست‌رفته، ماه و شش‌پنی، اولیس، سرزمین بی‌حاصل، گتسبی بزرگ، نبرد من، آدم آدم است، در جبهه غرب خبری نیست، عروسی خون، پستچی همیشه دوبار زنگ می‌زند، و بعد دیگر کسی نماند، باغ وحش شیشه‌ای، ۱۹۸۴، مالون می‌میرد، در انتظار گودو، سالار مگس‌ها، اتاق، تبصره ۲۲، چه کسی از ویرجینیا وولف می‌ترسد؟، ۲۰۰۱: ادویسه فضایی، مرگ اتفاقی یک آنارشیست، زوال فرشته، آرواره‌ها، نام گل سرخ، رنگ ارغوانی، عشق سال‌های وبا، مترجم دردها، هرگز رهایم نکن.

در بخشی از این‌کتاب می‌خوانیم:

رُز، خواهر تنسی ویلیامز، به یک بیماری روانی مادام‌العمر دچار بود و در سال ۱۹۳۷ تحت عمل جراحی لوبوتومی قرار گرفت. این عمل در آن‌زمان کم‌سابقه و آزموده‌نشده بود و نتیجه آن برای رز فاجعه‌بار، به‌طوری که بر مغز او آسیبی درمان‌ناپذیر وارد آورد. رز بقیه عمر خود را در آسایشگاه گذراند و خود و خانواده‌اش را نمی‌شناخت و فکر می‌کرد که همیشه بیست‌وهشت‌ساله است. بسیاری از بهترین نمایشنامه‌های ویلیامز از تلاشش برای کندوکاو در تراژدی زندگی خواهرش سرچشمه گرفته‌اند و شخصیت رز در سراسر آثار او به اشکال گوناگون به تصویر کشیده شده است.

این‌کتاب با ۱۳۲ صفحه، شمارگان ۳۰۰ نسخه و قیمت ۴۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ................

بابا که رفت هوای سیگارکشیدن توی بالکن داشتم. یواشکی خودم را رساندم و روشن کردم. یکی‌دو تا کام گرفته بودم که صدای مامانجی را شنیدم: «صدف؟» تکان خوردم. جلو در بالکن ایستاده بود. تا آمدم سیگار را بیندازم، گفت: «خاموش نکنْ‌نه، داری؟ یکی به من بده... نویسنده شاید خواسته است داستانی «پسامدرن» بنویسد، اما به یک پریشانی نسبی رسیده است... شهر رشت این وقت روز، شیک و ناهارخورده، کاری جز خواب نداشت ...
فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...