جولی پاول (Julie Powell) نویسنده وبلاگ غذا که بیشتر برای مجموعه خاطراتش به نام «جولی و جولیا» [Julie & Julia] شناخته می‌شود، درگذشت.

جولی پاول (Julie Powell) خاطرات جولی و جولیا» [Julie & Julia]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، نویسنده وبلاگ‌ غذا و خاطرات «جولی و جولیان» در سن ۴۹سالگی درگذشت.

«اریک پاول» همسر این وبلاگ‌نویس خبر درگذشت او را در گفت و گو با «نیویورک‌تایمز» تایید کرد و علت مرگ «جولی» را ایست قلبی ناشی از آریتمی قلب عنوان کرد.

جولی پاول در سال ۲۰۰۲ و در آستانه ۳۰سالگی‌اش به عنوان منشی که به همراه همسرش و سه گربه زندگی می‌کند، به شهرت رسید. او زمان زیادی را صرف کرد تا تمام ۵۲۴ دستورالعمل غذا در جلد اول کتاب «استاد شدن در هنر آشپزی فرانسوی» نوشته جولیا چایلد، آشپز برنامه تلویزیونی و از چهره‌های سرشناس آشپزی فرانسوی در ایالات متحده را امتحان کند.

«پاول» به عنوان آشپزی که آموزش ندیده بود، تلاش‌هایش در آشپزخانه برای تهیه این غذاها را در قالب مجموعه خاطرات محبوبی به نام «جولی و جولیا» در یک وبلاگ مستند می‌کرد.

مطالب وبلاگ «پاول» در سال ۲۰۰۵ در قالب کتاب پرفروشی به نام «جولی و جولیا: ۳۶۵ روز، ۵۲۴ دستورالعمل، یک آشپزخانه کوچک آپارتمانی» روانه بازار شد.

در سال ۲۰۰۹، با اقتباس از این خاطرات، فیلمی با عنوان «جولی و جولیا» با نقش‌آفرینی مریل استریپ در نقش «جولیا» و امی آدامز در نقش «جولیا چایلد» ساخته شد. این آخرین فیلمی بود که به نویسندگی و کارگردانی نورا افرون ساخته شد. این کارگردان در سال ۲۰۱۲ درگذشت.

در سال ۲۰۰۹، «پاول» دومین کتابش را منتشر کرد و در آن به بررسی ارتباط او و همسرش پرداخت.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...