چگونه می‌توان دنیا را با خود سازگار کرد! | الف

همه ما در دورانی از زندگی‌مان سعی کرده‌ایم با دیگران متفاوت باشیم و از این منظر مزیت کسب کنیم اما معمولاً یا راه را اشتباه رفته‌ایم یا به محض ابراز وجود، در نطفه خفه‌شده‌ایم. افراد مبتکر و خلاق، مدل‌های ذهنی خاصی دارند که کتاب‌های متعددی در بازار به بررسی آن پرداخته است؛ اما کم پیش می‌آید کتابی بیابیم که در عین پاسخ‌دهی به نیازهای دانشی مخاطب، با ایجاد پارادوکس میان پیش‌فرض‌ها و چارچوب‌های ایجادشده قبلی و مفاهیم آورده شده در کتاب، مخاطب را با خود همراه نماید. کتاب نوآفرینی [Originals : how non-conformists move the world] نوشته آدام گرانت [Adam Grant] از این نوع کتاب‌ها است که در نوع خود درخور اعتناست. نویسنده این کتاب پروفسور جوان مدرسه مدیریت کسب‌وکار وارتون است که 5 سال پیوسته به‌عنوان استاد برتر انتخاب و همچنین به عنوان یکی از بیست‌وپنج متفکر برتر حوزه مدیریت در دنیا برگزیده شده است.

نوآفرینی [Originals : how non-conformists move the world] نوشته آدام گرانت [Adam Grant]

این کتاب سرتاسر آموزه‌های جذاب و متفاوت در مورد نوآفرینی است و شما را با حقایقی مواجه می‌کند که ممکن است در ابتدا برای پذیرش آن مقاومت کنید اما در نهایت در بستری داستانی و با ارائه مثال‌هایی شما را قانع می‌کند تا از پوسته دانشی خود خارج شوید و جهان را از بعد دیگری بنگرید. همان‌طور که در کتاب آمده است: «مُهر تضمین نوآوری عبارت است از دست رد زدن به پیش‌فرض و کاوش در این مورد که گزینه بهتری وجود دارد یا خیر».

خرد متعارف چنین می‌گوید که برخی افراد ذاتاً خلاق هستند، درحالی‌که بیشتر افراد نوآفرینی اندکی دارند. برخی از افراد زاده شده‌اند تا رهبر باشند و بقیه پیرو هستند. برخی از افراد می‌توانند تأثیر واقعی بر جای گذارند اما اکثریت فاقد این قدرت‌اند. کتاب «نوآفرینی» همه این پنداشت ها را می‌شکند.

همه ما در زندگی‌مان افرادی را دیده‌ایم که هیچ چیز جز واژه «نابغه» نمی‌تواند آن‌ها را معرفی کند؛ اما چند درصد آن‌ها نوآفرین هستند و تأثیر خاصی بر جهان اطرافشان گذاشته‌اند؟ اگرچه نوابغ خردسال غالباً هم به لحاظ استعداد و هم ازنظر جاه‌طلبی غنی هستند، آنچه مانع از این می‌شود که دنیا را به‌پیش ببرند نیاموختن نوآفرین بودن است. آن‌ها انرژی خود را بر مصرف کردن دانش علمی موجود متمرکز می‌کنند، نه بر تولید بینش‌های جدید. آن‌ها از قواعد کدگذاری شده بازی‌های مرسوم دنباله‌روی می‌کنند، به‏جای اینکه قواعد یا بازی‌های خود را ابداع کنند.

گاهی حتی والدین، ندانسته ریشه‌های نوآفرینی و ابتکار را در کودکانشان می‌خشکانند. تصور کنید کودکتان آسمان را در پایین و جنگل را در بالای صفحه نقاشی کرده است، خورشید را به شکل مثلث کشیده و آن را به رنگ صورتی رنگ‌آمیزی کرده است. واکنش شما چه خواهد بود؟ احتمالاً با ملایمت به او گوشزد می‌کنید که به اطرافش بیشتر دقت کند و به او توضیح می‌دهید که خورشید به چه شکلی است و موقعیت زمین و آسمان باید در کجای صفحه ترسیم شود. ناخودآگاه به ذهن کودک چارچوب می‌دهید و به وی می‌آموزید در جهت تائید شما رفتار کند. این کتاب به شما کمک می‌کند تا چارچوب و بینش متفاوتی در مورد خلاقیت و نوآفرینی داشته باشید.

اگر به شما گفته شود میل بی‌پایانتان برای کسب توفیق و انگیزه قوی‌تان برای رسیدن به هدف، می‌تواند مزاحم نوآفرینی و ابتکار عمل شود، تعجب نمی‌کنید؟ با خواندن این کتاب متوجه خواهید شد که هرچه بیشتر برای موفقیت ارزش قائل شوید، بیشتر از ناکامی خواهید ترسید. میل شدید به موفقیت، به ‏جای هدف گرفتن دستاورد‌های منحصربه ‏فرد، ما را به جایی می‌رساند که برای موفقیت تضمین ‏شده تلاش کنیم. در واقع، انگیزه موفقیت و ترسی که از ناکامی به همراه دارد سد راه برخی از بزرگ‌ترین آفرینش‌گران و کارگزاران تغییر در طول تاریخ بوده است.

به پارادوکس بعدی می‌پردازیم: تقریباً همه ما این جمله را بارها شنیده‌ایم: «کارآفرینی مستلزم ریسک‌های بزرگ است». تقریباً در تمامی مقالاتی که ویژگی‌های لازم برای موفقیت کارآفرینان را برمی‌شمارند، ریسک‌پذیری فاکتور مهمی قلمداد می‌شود. نویسنده در بخشی از کتاب آورده است: «می‌خواهم این افسانه را که نوآفرینی و ابتکار مستلزم ریسک ‏کردن‌های شدید است نقض کنم و متقاعدتان سازم که افراد مبتکر عملاً بسیار معمولی‌تر از چیزی‌اند که ما گمان می‌کنیم. در هر حوزه‌ای، از کسب‌وکار و سیاست گرفته تا علم و هنر، افرادی که دنیا را با ایده‌های خلاقانه به‌پیش می‌برند به‏ ندرت اسطوره عزم و اراده و تعهد هستند. شاید چون سنت‌ها را زیر سؤال می‌برند و وضع موجود را به چالش می‌کشند، در ظاهر دلیر و مطمئن به نظر برسند؛ اما وقتی لایه‌های رویی را کنار بزنید، حقیقت این است که آن‌ها نیز با ترس، دودلی و تردید به خود دست به گریبان‌اند». در واقع اگر ریسک‌گریزید و درموردِ انجام‌پذیر بودن ایده‌هایتان تردیدهایی دارید، احتمالاً کسب‌وکارتان برای ماندن ساخته می‌شود. اگر قماربازی کله‌خراب هستید، کسب‌وکار نوپایتان بسیار شکننده‌تر است.

تصور کنید موقعیتی پیش بیاید که بتوانید کسب‌وکاری برای خودتان دست‌وپا کنید. چقدر احتمال دارد بلافاصله کار کنونی‌تان را رها کنید و به امید سوددهی کسب‌وکاری نوپا، امنیت شغلی‌تان را به خطر بیندازید؟ اغلب افراد تصور می‌کنند که با ایجاد کسب‌وکاری نوپا، باید تمام پل‌های پشت سر را خراب کرد و با تمام قوا برای پرورش کسب‌وکار جنگید. همیشه شنیده‌ایم که بیل گیتس دانشگاه را رها کرد اما به ما نگفته‌اند که چقدر مراقب بود تا ابتدا بتواند مرخصی تحصیلی بگیرد و مطمئن شود که والدینش خرجش را می‌دهند و سپس وارد بازی جدید شود.

آدام گرانت در کتاب نوآفرینی رابطه عکس بین کمیت و کیفیت را نقض کرده و بیان می‌کند که وقتی نوبت به خلق ایده می‌رسد، کمیت ‏پیش‌بینی پذیر‌ترین مسیر به سمت کیفیت است. بسیاری از افراد به این دلیل از رسیدن به نوآفرینی بازمی‌مانند که چند ایده معدود تولید می‌کنند و سپس ذهنشان را به‌تمامی درگیر اصلاح کردن آن‌ها و به کمال رساندنشان می‌کنند.

با خواندن این کتاب می‌آموزید که چگونه می‌توان در محیطی که همه با شما مخالف هستند، ایده نوآفرینانه تان را مطرح کنید، به شما می‌آموزد که چرا باید در جلسه با سرمایه‌گذاران، منتقد اصلی ایده خود باشید، بیان می‌کند که به تعویق انداختن امور چگونه می‌تواند منجر به نوآفرینی شود، توضیح می‌دهد که چه تفاوتی میان فرزندان ارشد و غیر ارشد در حرکت آنان به سمت نوآفرینی وجود دارد، به این نکته اشاره می‌کند که پیشگامی در بازار همیشه مزیت به شمار نمی‌رود، از لزوم عدم شفافیت شما در سازمان صحبت می‌کند و حتی به شما می‌گوید که برخلاف نظریه‌های موجود، گروه اندیشی عامل توقف نوآفرینی نیست.

رضا رایان‌راد و محمدعلی شفیعا برگردانی روان و خواندنی از کتاب ارائه کرده اند تا مخاطب با خواندن این کتاب به درکی بهتر از نوآفرینی و نوآفرینان برسند. این کتاب خواننده را تشویق می کند تا با تلاش کردن برای یک‌بار هم شده به جای اینکه با دنیا سازگار شود، دنیا را با خود سازگار کند!

در آخر اینکه مخاطبان این کتاب، همه اقشار اعم از دانشجویان، مدیران، کارآفرینان و همه کسانی که دوست دارند دنیا را جای بهتری برای زندگی کنند، شامل می‌شود اما به نظر می‌رسد، والدین باید نگاه ویژه‌ای به این کتاب داشته باشند تا به بینش جدیدی در مورد پرورش فرزندان نائل آیند که حتی اگر موجب ایجاد نوآفرینان نسل آینده نشود، قطعاً از سرکوب ناخودآگاه استعدادهای نوآفرینانه کودکانمان جلوگیری می‌کند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...