کتاب «همیشه منتظر» با مصاحبه و تدوین مریم عرفانیان شامل خاطرات فاطمه وثوقی‌نیا همسر سردار شهید مدافع حرم، محسن قاجاریان توسط انتشارات خط مقدم منتشر و راهی بازار نشر شد.

همیشه منتظر مریم عرفانیان

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر ، کتاب «همیشه منتظر» با مصاحبه و تدوین مریم عرفانیان شامل خاطرات فاطمه وثوقی‌نیا همسر سردار شهید مدافع حرم، محسن قاجاریان به‌تازگی توسط انتشارات خط مقدم منتشر و راهی بازار نشر شده است. این‌کتاب یکی از عناوین مجموعه‌ «همسران» است که این‌ناشر چاپ می‌کند.

محسن قاجاریان متولد سال ۱۳۴۱ در نیشابور بود که با شروع جنگ تحمیلی، به‌عنوان بسیجی در جبهه‌ها به دفاع از میهن پرداخت. وی در سال ۱۳۶۵ به‌عنوان فرمانده گردان منتصب شد و مأموریت خود را به‌عنوان یکی از فرمانده گردان‌های مقتدر لشگر ۲۱ امام رضا (ع) در مناطق عملیاتی با موفقیت به انجام رساند. سردار قاجاریان با داشتن سابقه حدود ۸۰ ماه جبهه و ۲۵درصد جانبازی، در سال‌های اخیر با توجه ویژه‌ای که به سرکشی از خانواده‌های شهدا، جانبازان و ایثارگران داشت، با برگزاری یادواره‌های متعدد شهدا در سطح شهرستان، «سردار یادواره‌ها» لقب گرفت. او به حضور پررنگ سپاه در مناطق محروم و محرومیت‌زدایی توجه ویژه‌ای داشت.

شهید قاجاریان به‌عنوان فرمانده تیپ زرهی ۲۱ امام رضا(ع) برای انجام مأموریت مستشاری عازم سوریه شده بود، که ۱۴ بهمن‌ سال ۱۳۹۴ در جریان آزادسازی شهرک نبل و الزهرا، به فیض شهادت رسید.

در بخشی از کتاب «همیشه منتظر» آمده است:

«تصویری را که روی بنر شهادتت بود، زده‌ام به دیوار. دو سه عکست هم در اتاق‌خواب من و بچههاست. چند تا از عکسهایت را هم چسبانده‌ام روی یخچال. همهی زندگیام و یادگاری که از تو دارم، داخل ویترینی شیشه‌ای است که اسمش را گذاشتهام «میز خاطرات»؛ شناسنامه، ساعت، انگشتری، کلاه، عینک، گوشی، کمربند، سربند یا زینب، پلاک، مهر، تسبیح، لباسهایت، قدری از خاک محل شهادتت که برادر شهید زاده‌اکبر برایم آورده، و کاغذی که کد شهادتت روی آن نوشته شده است. ماکت ایستادهات را هم که لباس نظامی پوشیدهای، گذاشتهام کنار میز خاطرات.

هر کس می‌آید، با تعجب می‌پرسد: اینها رو که میبینی، بیشتر دلتنگ محسن آقا نمیشی؟!

نمی‌دانند که وقتی بیصدا و پنهانی گریه می‌کنم، با همین عکسها حرف می‌زنم.»

این‌کتاب با شمارگان هزار نسخه و قیمت ۵۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...