یادداشتهای پراکنده رضا امیرخانی با عنوان «سرلوحه‌ها» از سوی انتشارات سپیده باوران مشهد روانه بازار کتاب شد.

رضا امیرخانی با عنوان «سرلوحه‌ها

به گزارش مهر، این اثر که شامل گزیده‌ای از یادداشتهای رضا امیرخانی در فاصله سالهای 84-81 است مشتمل بر چهار بخش است با عناوین "الواح"، "امکنه"، "اجتماعیات"، و "فرهنگ".

نویسنده در مقدمه کتاب آورده است: این یادداشتها نموداری از اوضاع جامعه در آن سالها از نگاه یک داستان‌نویس است.

از ویژگیهای این اثر موضوعات  گوناگون و جذابی است که امیرخانی به آنها پرداخته است. "از میان گرد و خاک کوچ بهاره‌ عشایر قشقایی"، "بشاگرد و آینه‌ خورشیدی"، "پیام‌بر بشاگرد"، "بم شهری که خم شد، امّا کم نشد"، "عاشورای ظاهر و عاشورای باطن"، "خُرده ـ ریزه‌هایی از زیارت عتبات"، "دفعِ افسد به افسد"، "خانه‌ عاشقان"، "امیرالمؤمنین (گزارشی از دیدار با جورج جرداق)"، "لبنان، یک معادله‌ی چند مجهولی با درجات بالا" و "یک مغالطه از یک رئیس‌جمهور" از جمله مباحثی است که وی به آن پرداخته است.

 "تظاهرات!"، "چه قدر جنبش نرم‌افزاری؟"، "تعدد آقا !"، "چرخه اقتدار"، "مردی متعهد به حقیقت"، "پنج کتاب یک نظر"، "شاعر اگر حکیم نباشد مزلف است"، "نقدی بر کتاب آیات شیطانی"، "دفاع از کیان مستور"، "فرزندان زن زیادی جلال"، "آموزش داستان‌نویسی به زبان ساده"، "سیاهه‌ صدتایی رمان"، "آموزش در ادبیات داستانی"، "نگاه به آسمان یا نگاه به زمین؟"، "کتاب نخوانی!" و "جنگ جهانی ادبیات" از سایر رئوس این کتاب به شمار می‌آید.

کتاب "سرلوحه‌ها" با قطع رقعی در 280 صفحه توسط انتشارات "سپیده باوران" در مشهد منتشر شده است.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...