بهمن کیارستمی درباره حواشی انتشار کتاب «من خانه‌م» به ارائه توضیحاتی پرداخت.

اختلاف در انتشار نامه‌های خصوصی عباس کیارستمی من خانه م

به گزارش خبرنگار ایلنا، روز گذشته احمد کیارستمی فرزند زنده‌یاد عباس کیارستمی در پی انتشار کتاب «من خانه‌م» که دربرگیرنده مجموعه‌ای از نامه‌های خصوصی عباس کیارستمی به همسر سابقش است، ضمن اعتراض به این اتفاق اعلام کرد که این موضوع را از لحاظ قانونی پیگیری می‌کند. این در حالی است که گفته می‌شود نشر نظر کتاب «من خانه‌م» را به خواسته بهمن کیارستمی فرزند دیگر زنده‌یاد عباس کیارستمی منتشر کرده است.

بهمن کیارستمی درباره اعتراضی که از سوی احمد کیارستمی نسبت به انتشار کتاب «من خانه‌م» مطرح شده است، به ایلنا گفت: باتوجه به اینکه در این موضوع مسائل پیچیده‌ی حقوقی مطرح است، نمی‌توان پیش از طرح مسئله در دادگاه اظهارنظر کرد، در عین حال امیدوارم این حواشی، بر اصل موضوع یعنی کتاب «من خانه‌م» اثر نگذارند، حاشیه‌هایی که فراموش می‌شوند و کتابی که می‌ماند.

وی در پاسخ به این پرسش که آیا اختلاف دیدگاهی که با برادر خود (احمد کیارستمی) در چاپ این کتاب وجود دارد، سبب شده تا جلوی انتشار کتاب گرفته شود، بیان کرد: اینطور نیست. احمد یک مسئله‌ی قانونی و حقوقی را نه فقط درباره‌ی این کتاب، بلکه دو کتاب دیگر مطرح کرده که مسیر و روند قضایی خود را طی خواهد کرد. حتما این روند پس از نتیجه بر روی ادامه‌ی انتشار این کتاب‌ها موثر خواهد بود.

کیارستمی همچنین در پاسخ به این پرسش که آیا برای جلوگیری از اختلاف نظرهایی به این صورت، تاسیس بنیادی برای زنده‌یاد عباس کیارستمی در ایران را درنظر دارند، اظهار داشت: به پیشنهاد برادرم بنیادی در آمریکا تاسیس شده که به هر ترتیب پیگیر کارهای مختلفی بوده که ازجمله آنها می‌توان به بازسازی فیلم‌های قدیمی، انتشار تعدادی از فیلم‌ها و مواردی از این دست اشاره کرد. با وجود اینکه این بنیاد تاکنون کارهای مفیدی در اروپا و امریکا انجام داده، در ایران تاثیرگذار نبوده و فعالیتی نداشته است. این یکی دو روز از میان یادداشت‌ها و نظرهای گوناگونی که می‌خواندم پیشنهاد آقای پرویز جاهد برای تاسیس بنیادی در ایران که مسئولیت حفظ و انتشار آثار را برعهده بگیرد، به نظرم پیشنهاد قابل تاملی است.

بهمن کیارستمی ادامه داد: به هر حال به دلیل اختلاف نظری که بین من و برادرم وجود دارد، انتشار آثار که حجم زیادی هم دارند با مشکل مواجه شده و به همین دلیل عملا در چهار سالی که از فوت کیارستمی گذشته همه‌چیز در خانه‌اش در حال خاک خوردن است. تا جایی که می‌دانیم بخش عمده‌ای از این آثار هم پیش دوستان و شاگردانش است که اختلاف نظر ما راه را بر جمع‌آوری آنها نیز بسته و در مقطع کنونی به نظر می‌‌رسد بهترین راه‌حل، تاسیس بنیادی کارآمد باشد. بنده خودم عضو هیئات امنای بنیاد منیر فرمان‌فرمایان هستم که پس از مرگ او همین مسئولیت را برعهده دارد، موزه‌ای در باغ نگارستان را می‌گرداند و وظیفه‌اش حفظ و نگهداری و انتشار آثار ایشان است. وارثان هم در ایران نیستند و از دور بر فعالیت‌های بنیاد نظارت دارند و در جریان موضوعات قرار می‌گیرند. حالا به نظرم باید با همین شیوه به آثار عباس کیارستمی هم رسیدگی شود.

این مستندساز در ادامه اظهار داشت: امیدوارم نتیجه‌ی این حواشی، تاسیس بنیادی باشد که حضور وارثان در آن موثر باشد اما بازدارنده نباشد و به جای سنگ‌اندازی، راه را برای انتشار آثار هموار کند.

وی درباره اختلاف نظر با برادر خود نیز توضیح داد: شاید اختلاف نظر نیست، برادر من بیشتر عمر خود را در آمریکا سپری کرده و به عبارتی یک آمریکایی است و نگاهش با من که همیشه در ایران زندگی کرده‌ام متفاوت است. همین اختلافی فرهنگی بین ما به وجود آورده که باعث شده نتوانیم باهم کار کنیم. به همین دلیل پیشنهاد تاسیس بنیاد در چنین شرایطی می‌تواند راه‌گشا باشد.

................ هر روز با کتاب ..............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...