به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نشر افکار مجموعه داستان «دستفروش در دادگاه» را در ۱۳۰ صفحه و بهای ۲۵ هزار تومان منتشر کرد. مترجم این کتاب مدرس حقوق در کاناداست که متن را از زبان فرانسه به فارسی برگردانده است. دومینیک گوریه، استاد حقوق در دانشگاه نانت فرانسه، دیباچهای بر ترجمه فارسی این داستانهای آناتول فرانس نوشته است.
کتاب «دستفروش در دادگاه» ترجمهای از مجموعه داستان «کرنکبیی» از این نویسنده کلاسیک برنده نوبل ۱۹۲۱ است که حول موضوع عدالت و نظام قضایی فرانسه در اواخر قرن نوزدهم هستند.
آناتول فرانس در داستانهایش تمایل دارد که از طریق شخصیتهای داستانی، حرفها و تفکراتش را بیان کند. او در داستانهای خود نمیخواهد تنها حس «ترحم» خواننده را برانگیزد. او خواننده را به «مقابله» با نابرابریهای اجتماعی و بیعدالتیها فرا میخواند.
مجموعهی پیش رو با نام دستفروش در دادگاه، ترجمهی هشت داستان از مجموعهی «کرنکبیی» است که به همراه چند داستان دیگر در سال ۱۹۰۰ منتشر شد. این کتاب در عصر خود، مخاطبان زیادی را به خود جلب کرد. در همان سالها کرنکبیی بهعنوان مهمترین داستان این مجموعه مورد اقتباس آثار فراوانی در تئاتر و سپس سینما قرار گرفت. تلاش آناتول فرانس در این داستانها، تقدسزدایی از صاحبمنصبان دستگاه عدالت است. او در این داستانها، بیعدالتیهای اجتماعی، ناکارآمدی دستگاه قضایی در اجرای عدالت و جایگاه نادرست نقشآفرینان عدالت بهویژه قضات را به باد انتقاد میگیرد.
در اکثر این داستانها و حتی داستانهای مجموعههای دیگر از آثار آناتول فرانس، شخصیتی بهنام آقای برژوره، بهعنوان شخصیتی روشنفکر و آزاداندیش، حضور دارد. او از همسرش جدا شده و با خواهرش زوئه و دخترش پولین زندگی میکند. بسیاری از اوقات، آناتول فرانس، افکار خود را از زبان این شخصیت خیالی، بیان میکند. هر چه در آثار آناتول فرانس جلوتر میرویم، شخصیت «برژوره» بیشتر به وی نزدیک میشود.
انتخاب عنوان داستانهای این مجموعه، توسط نویسنده با تردید صورت گرفته است. مثلاً در مورد داستان «ادمه، یا خیریه بهجا»، ابتدا عنوان «داستانی برای شروع شادمان سال نو» انتخاب شده بود، یا داستان «سرقت خانگی»، ابتدا «یک بزهکار» نام داشت.
«کرنکبیی» بهعنوان مهمترین داستان این مجموعه و یکی از شاهکارهای بینظیر آناتول فرانس، موضوع نقدهای ادبی زیادی شده است. اگر «کرنکبیی» بهعنوان نام این مجموعه در نظر گرفته شده بوده و در اینجا نام «دستفروش در دادگاه» را دلالت میکند، از این روست که دیگر داستانهای این مجموعه، بهگونهای در راستای داستان «کرنکبیی» هستند. داستان «کرنکبیی» ادعانامهای علیه نظام عدالت حاکم تلقی شده است. برخی معتقدند این داستان الهام گرفته از پروندهی دریفوس است. گرچه این دو قضیه تفاوتهای فاحشی دارند، اما هر دو شخص، قربانی اشتباه قضایی شدهاند. با این تفاوت که در عالم واقع، در نهایت دریفوس پس از تلاشهای زیاد از محکومیت نجات پیدا کرد، در صورتی که کرنکبیی به زندان افتاد. این داستان، ابتدا بهصورت هفتگی و فصلفصل در روزنامهی فیگارو منتشر شد. در این داستان با جامعه بستهای مواجهایم که برای قهرمانان هیچ نقشی قائل نیست. ماجرای کرنکبیی کاریکاتوری از وضعیت دادرسی جزایی آن عصر است و فرصتی برای آناتول فرانس در انتقاد صریح از شیوهی دادرسی و حقوق متهمین در عصر خود. البته این اثر از بعد جامعهشناختی نیز از اهمیت زیادی برخوردار است. آناتول فرانس در این داستان، بیعدالتیهای اجتماعی و آثار مخرب برچسبزنی مجرمانه را بر پیشانی افراد آسیبپذیری که از حمایت اجتماعی چندانی برخوردار نیستند، به نقد میکشد. قلم نویسنده در این داستان در عین استفاده از تمثیلها و استعارههای ادبی، ساده و بیتکلف است.
در داستان «پوتوآ» آناتول فرانس از مسیر انتقاد از نظام عدالت خارج نمیشود. این داستان در ارتباط با خطای بشری و «شایعهپراکنی» ست. در این داستان، آناتول فرانس به اثرات مخرب شایعه اشاره میکند.
در داستان «امیل» آناتول فرانس بر انتقاد از خطای بشری و تخریبهای شخصیتی، تأکید فراوان میکند.
در داستان «قضات شریف»، نویسنده با دیالوگهای انتخابی، تقابل دو طرز تفکر را نشان میدهد: از یک سو، افکار شخصی که قانون را بهطور مطلق، تعیین شده از جانب خداوند میداند و از سوی دیگر افکار کسی که قانون را تولید بشری تلقی میکند.
در داستان «ژان مارتو: قانون مرده، اما قاضی زنده است»، آناتول فرانس، از زبان برژوره، با اشاره به قاضی مانیو، اندیشههای ناشی از یک روح آزاد و احساسات یک قلب مهربان را که در آرای این قاضی متجلی بود، مطرح میکند. این داستان نشاندهندهی این است که نویسنده، منتقد غیرمنصف دستگاه عدالت نیست. در نظر او، در همین نظام، قضات شریف و آزاداندیشی یافت میشوند که احساسات بشرگرایانه و عادلانه خود را مبنای مهمی در صدور آرا میدانند.
در داستان «آقای توما»، قاضی توما دو مولان، در قضاوتش، ناآگاهانه، درگیر اصول مذهبیاش است. او به ارتکاب جرم و کیفر، تنها با ایدهی ارتکاب گناه و عذاب نگاه میکند.
در داستان «سرقت خانگی»، آناتول فرانس نشان میدهد که تا چه حد، زندانی کردن زنان و خصوصاً کسانی که مرتکب بزههای خرد شدهاند، آنان را کاملاً در هم میشکند. در این داستان، رئیس زندان زنان، با دیگر افراد شاغل در مناصب قضایی متفاوت است. آناتول فرانس از زبان او بر «فایدهی اخلاقی مجازات» تأکید میکند.
در «ادمه یا خیریهی بهجا»، بهعنوان آخرین داستان این مجموعه، آناتول فرانس، جلوههای مختلفی از بیعدالتی اجتماعی و مشکلات بشری را از زبان یک روزنامهنویس بهزیبایی ترسیم میکند.
این داستانها، داستانهای تاریخ گذشته و مربوط به گذشتههای دور نیست. بسیاری از مسائل بیان شده، دغدغههای جوامع امروزی نیز هست.
هدف مترجم، پذیرش مطلق افکار نویسنده نیست. اما روح متعالی و قلم نافذ و صریح نویسنده را که هنرمندانه، دغدغه و دلمشغولیهای خود را از گسترش بیعدالتی، ناکارامدی و کجاندیشی دستگاه عدالت و نزول اخلاق بشری به قلم میآورد، قابل ستایش میداند. انتقاد از اشتباهات قضایی و یا عملکرد نامناسب برخی از صاحبمنصبان قضایی، سیاهنمایی تحولهای صورتگرفته در نظام دادرسی فرانسه و یا هر نظام حقوقی دیگری نبوده است. سخن و قلم تیز آناتول فرانس، دلسوزانه، روشنگر و اصلاحگرایانه است.
گرچه مخاطب این اثر عام است، اما مترجم، حقوقدانان، جامعهشناسان، اندیشمندان علوم انسانی و اجتماعی و دانشجویان این رشتهها را بهطور ویژه به مطالعهی این اثر دعوت میکند.»
نشر افکار کتاب «دستفروش در دادگاه» را بهعنوان بیست و یکمین مجلد از مجموعه داستانهای خارجی «قصه جهان» به مخاطبان عرضه کرده است.
................ هر روز با کتاب ...............