فراتر از خاطرات! | الف


یک کتاب عالی، چیزی فراتر از زندگی نامه خود نوشت یا خاطرات یک اندیشمند نام آشنا و تاثیر گذار در میانه‌ی قرن بیستم که با ترجمه‌ای عالی به فارسی برگردانده شده و به شکلی کم و بیش مقبول نیز به دست مخاطب رسیده است. عبدالحسین نیک گهر که در فرانسه تحصیل کرده، تجربه حضور در کلاس‌های ریمون آرون [Raymond Aron] را داشت: استادی به تمام معنا، متعهد در تدریس و دقیق که تصویر او به عنوان یک اندیشمند و چهره آکادمیک برجسته همچنان در اذهان باقی مانده است. چشیدن طعم این کلاسها که با گذر دهه‌ها از آن، همچنان طعم مطبوع آن در خاطر نیک گهر مانده و در یادداشت مفصلی که برای ویراست تازه کتاب نوشته به شکلی جذاب به این خاطرات پرداخته است.

خاطرات ریمون آرون: پنجاه سال اندیشه سیاسی» [Mémoires: 50 ans de réflexion politique]

ترجمه این کتاب اما خود سرگذشتی پر فراز و نشیب داشته است. نیک گهر در میانه‌ی دهه‌ شصت به اجبار زمانه، از کار دانشگاهی معاف شده و برای گذران زندگی در اداره‎ای دولتی به کار مترجمی می‌پردازد و در اوقات فراغتش به ترجمه کتاب حاضر پرداخته است. چاپ نخست کتاب در همان ایام توسط ناشری با سابقه، اما بدون آن دقتی که لازمه‎ی ویراستگی و پیراستگی چنین اثری‌ست، منتشر شد. با این حال بازهم با استقبال رو به رو شد و پنج هزار نسخه از آن در یک چاپ به فروش رفت. اما نیک گهر دیگر به تجدید چاپ آن رضایت نداد تا زمانی که به شکل شایسته و دلخواهش به دست مخاطب چنین اثر ارزنده‌ای، برسد. اتفاقی که سرانجام به همت نشر هرمس افتاده و مترجم نیز بر زحمت و دقت ویراستار چاپ حاضر (زهرا عالی) صحه گذاشته و آن را ستوده است. او علاوه بر ترجمه دوباره بخش‌های زیادی از کتاب، مقدمه‎ای طولانی نیز برای آن نوشته است.

در این مقدمه ابتدا با بیان خاطره شخصی خود از آرون در سوربن به این موضوع پرداخته‌ که آرون چگونه استادی بوده همچنین از تأثیرگذاری و میراث فکری‌اش سخن گفته و به اختلاف آرون با سارتر و این که چگونه این دو رفیق دوره دانشسرا دشمن هم شده‌اند، اشاره کرده و سرانجام نفوذ فکری میراث آرون و این که بر چه کسانی تاثیر گذاشته را شرح داده است.

خلاصه اینکه مترجم چنان به کتاب «خاطرات ریمون آرون: پنجاه سال اندیشه سیاسی» [Mémoires: 50 ans de réflexion politique] علاقمند بوده که آن را اصلی ترین یادگارش برای نسلهای بعد می‌داند. بی شک تاکیدی چنین بر اهمیت یک کتاب، از مترجمی فرهیخته چون نیگ گهر، خود ضامنی است غیر قابل انکار برای اهمیت کتابی که باید آن را خواند، به خصوص آنها که علاقمند فلسفه و جامعه شناسی هستند؛ اما خود کتاب نویسنده‌ای دارد که وزنه‌ای بزرگ در اندیشه‌ی فلسفی و جامعه شناختی بوده و بر عالم دیپلماسی دوران حیات خود نیز تاثیرات غیر قابل انکاری گذاشته است. بخصوص که آرون علاوه بر کسوت استادی در دانشگاه معتبری چون سوربون، مفسری سیاسی هم بود که به مدت سه دهه در روزنامه «فیگارو» هر روز یک سرمقاله می‌نوشت و در مجله «اکسپرس» نیز به مدت یک دهه هر هفته یک سرمقاله از او منتشر می‌شد.

این حجم فعالیت فکری و نویسندگی، سوای آثار اصلی او که در قالب کتاب نوشته شده اند، به روشنی حکایت از اندیشمندی با میراث فکری عظیم دارد که این مهم در خاطرات او نیز به خوبی منعکس شده و کتاب خاطرات او در واقع ترکیبی از فلسفه، جامعه‌شناسی، تاریخ، روزنامه‌نگاری و علوم سیاسی و...است.

اما سوای همه بخشی که خاطرات ریمون آرون را تا این اندازه مهم و جذاب می‌کند، زیست فکری او در یکی از مهم ترین دوره‌های تاریخ اروپاست که با جنگ جهانی دوم و سالهای پس از آن و بخصوص روزگار جنگ سرد همراه بود. افزون بر این یکی از مهم‌ترین فرازهای زندگی او دوستی و نشست و برخاستش با ژان پل سارتر بوده. آنها بسیار جوان بودند (میانه‌ی دهه‌ی بیست) که در اکول نورمال با هم آشنا شدند. زمانی که این دانشکده به واسطه حضور نویسندگان و فیلسوفان بزرگی، چون ژرژ کانگیلم، پل نیزان و دانیل لَگش، مکانی جذاب برای هر دانشجوی علاقمندِ دارای ذهنی جستجوگر بود. آرون در کتاب خاطراتش نیز به این دوستی و جنبه‌های مختلفش بسیار پرداخته است: من بهترین مخاطـب او بودم. او، هر هفته، هر ماه، نظریه‌ای تازه داشت که در اختیارم می‌گذاشت و ما درباره‌اش بحث می‌کردیم. او به بسط اندیشه‌ها می‌پرداخت و من درباره آنها بحث می‌کردم...

اما این دوستی که در ابتدا به واسطه نفی سلطه‌ی صاحبان قدرت نزدیک بود رفته رفته نقاط افتراق بسیاری یافت و کار به مجادله و اختلاف کشید. سرانجام پس از جنگ جهانی دوم و فضای حاکم بر آن که جهان به شدت دو قطبی می‌شد، به کدورت انجامید. با گذشت زمان آرون، آرام و معتدل در کسوت استادی راست گرا نشست و سارتر پر شر و شوردر جایگاه روشنفکری چپ‌گرا قرارگرفت که دیگر آبشان در یک جوی نمی‌رفت!

چنانکه مترجم در مقدمه ویراست نخست کتاب آورده است: ریمون آرون، استاد کلژ دو فرانس و مفسّر سیاسی رسانه‌هایی چون فیگارو، اکسپرس و کمانتر، پس از سکته‌‌اش در ماه آوریل سال 1977، از وظایف تدریس خود فراغت یافت. او کمی بعد به این نتیجه رسید که اگر نخواهد خودش را از پا بیندازد، تنها می‌توانم خاطراتش را که به تلاش کم‌تری نیاز دارد، بنویسد.

به این ترتیب نوشتن این کتاب ارزشمند به سرانجام می‌رسد. بنابراین اثر حاضر تنها یک زندگینامه به معنای متداول کلمه نیست، بلکه به عنوان خلاصه‌ای از یک زندگی پر‌فراز و نشیب علمی یک فیلسوف و جامعه‌شناس، در طول نیم قرن از حضور فعال در صحنه‌ی بین‌المللی در دورانی پر از ایدئولوژی‌ها، می‌تواند در نظر گرفته شود. بیشتر انتقادهایی که در طول چهل سال اخیر نسبت به خاطرات ریمون آرون ارائه شده‌اند، می‌توانند در یک جمله خلاصه شوند: «آنچه که دیگران مانند سارتر و سایر اندیشمندان نسبت به آن ناظر بودند و نمی‌دیدند یا می‌دیدند و ساکت می‌ماندند، آرون می‌دید و با صدای بلند و با کلامی رسا آن را افشا می‌کرد.»

خوانندگان این کتاب در آن نکات خواندنی و مهم بسیاری خواهند یافت که از گستره وسیع مطالب ارزشمند آن حکایت دارند. برای نمونه آرون که پس از اتمام تحصیلات در دهه‌ی سی برای خدمت سربازی به آلمان رفت و در آنجا به تدریس آلمانی به دانشجویان فرانسوی می‌پرداخت. شاهد ظهور و قدرت گرفتن هیتلر بود و شب کتاب‌سوزان آلمان را به چشم دید. همچنین در کتاب حاضر به شرح اتفاقات شب کریستال که نازی‌ها تمام شیشه‌های مغازه‌های یهودیان را در برلین شکستند پرداخته است.

رفتن او به آلمان باعث می‌شود که با ماکس وبر و فلسفه آلمان آشنا شود. در دیگر بخشهای کتاب موضوعاتی همانند استقلال الجزیره، ظهور اسراییل، جنگ شش روزه اعراب و اسراییل ، هنری کیسینجر، سیاست آمریکا و دلار، جنگ ویتنام و... مطرح شده است. آرون در خاطراتش مارکسیسم را افیون روشنفکران می‌خواند و به درستی نشان می‌دهد پیشگویی‌های مارکسیسم مبنی بر این که جامعه مرتب به سوی سوسیالیسم و جلوس جامعه بی‌طبقه پیش می‌رود، رویایی بیش نیست.

خلاصه کلام اینکه «خاطرات ریمون آرون» کتابی است بسیار پر مایه شامل مباحثی در فلسفه، جامعه‌شناسی، تاریخ و تفسیر سیاسی که حیف است آن را از دست داد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بابا که رفت هوای سیگارکشیدن توی بالکن داشتم. یواشکی خودم را رساندم و روشن کردم. یکی‌دو تا کام گرفته بودم که صدای مامانجی را شنیدم: «صدف؟» تکان خوردم. جلو در بالکن ایستاده بود. تا آمدم سیگار را بیندازم، گفت: «خاموش نکنْ‌نه، داری؟ یکی به من بده... نویسنده شاید خواسته است داستانی «پسامدرن» بنویسد، اما به یک پریشانی نسبی رسیده است... شهر رشت این وقت روز، شیک و ناهارخورده، کاری جز خواب نداشت ...
فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...