کتاب «۹۷۶ روز در پس‌کوچه‌های اروپا» اثر محمد دلاوری با استقبال مخاطبان به چاپ ششم رسید. این کتاب حاصل حدود سه سال زندگی محمد دلاوری خبرنگار صداوسیما در اروپاست.

۹۷۶ روز در پس‌کوچه‌های اروپا  محمد دلاوری

به گزارش فارس، این کتاب حاصل حدود سه سال زندگی محمد دلاوری خبرنگار صداوسیما در اروپاست که صرفاً یک سفرنامه نیست؛ بلکه زندگی‌نوشته‌های وی است که با زبانی شیرین، مخاطب را با خود به عمق جامعه، سیاست، اقتصاد و فرهنگ اروپا می‌برد و با روایتی دل نشین زوایای تازه‌ای از زندگی در قاره سبز را برای خواننده آشکار می‌سازد.

نویسنده در این کتاب و در خلال بازگویی اتفاقات روزانه که با چاشی طنز نیز همراه است، سعی می‌کند بگوید که مردم اروپا چگونه فکر می‌کنند و جامعه، اقتصاد و سیاست در آن کشور چگونه سامان یافته است؛ چه اتفاقی در اروپا رخ داده که آنها در زمره کشورهای توسعه یافته قرار گرفتند و امروز به طور عمده کشورهایی همراه با بحران اقتصادی به شمار می‌روند.

به گفته دلاوری آرمان‌شهر بودن اروپا و چرایی ایجاد این تصور از آن و چرایی ایجاد این حس در ذهن بسیاری از مردم مبنی بر اینکه اروپا سرزمین موعود برای زندگی است، از دیگر موضوعاتی است که در این یادداشت‌ها به آن توجه شده است.

انتشارات قدیانی این کتاب را در نوبت چاپ ششم با قیمت ۲۵۰۰۰ تومان در اختیار علاقه‌مندان قرار داده است.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...