این کتاب درصدد است با استفاده از اولین تجربه تکون دانش سیاسی، در دو سده آغازین عصر غیبت امام عصر، نشان دهد که با گذشت قرن‌ها، اندیشه سیاسی شیعه هنوز هویت خود را در سایه فرا انگاره غیبت تعریف می‌کند.

غیبت امام عصر و تکون دانش سیاسی شیعه محسن مهاجرنیا

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، طلیعه غیبت امام عصر(عج) با گذار از رهبری معصوم به جانشینی غیر معصوم و انتقال از نصوص جاری به عقل اجتهادی، رقم خورد. اقتضای غیبت آن بود که عالمان شیعی برای صیانت از هویت مکتبی، کاستی‌های ناشی از غیبت را از طریق اجتهاد، جبران کنند. زمینه‌های اعتقادی و شرایط دشوار سیاسی، آن‌ها را به بازسازی معرفت و سبک زندگی سیاسی وادار نمود و در سایه پارادایم مهدویت توانستند مدل «نیابت عامه فقیه» را بازسازی کنند.

تکوین و گسترش سه دانش، «فقه سیاسی»، «فلسفه سیاسی» و «کلام سیاسی» محصول همین اندیشه‌ورزی بود که از طریق آن توانستند «نظم سیاسی فقیه محور» را در آغاز طراحی کنند و در دوره معاصر به «نظم سیاسی فقیه محور مردم سالار» ارتقاء دهند.

این اثر درصدد بیان این واقعیت است که با غیبت امام زمان دو اتفاق مهم رخ داد که به تولید و گسترش دانش سیاسی منجر شد. از یک سو امام معصوم از عینیت جامعه اسلام غایب شد و هدایت امت به جانشین غیر معصوم او منتقل شد و از سوی دیگر، این امر گذار از سرچشمه جاری نصوص دینی به عقل اجتهادی بود که با اندیشه‌ورزی عالمان شیعی در نصوص و تراث به جا مانده، به تدریج دانش‌های بشری و عقلی همچون فقه سیاسی و فلسفه سیاسی - اسلامی تکوین یافت و نظریه‌های گسترده‌ای در دانش کلام سیاسی گسترش یافت. بر اساس این دانش‌ها، سبک زندگی شیعی و مدل «نظم سیاسی» نوینی بر مدار نیابت و «ولایت عامه فقها» طراحی شد که در اولین تجربه آن، با فتوای شیخ مفید، نظم تلفیقی «دولت در دولت» که ضرورت شرایط آن روز بود، شکل گرفت و فقیهان شیعی برای حفظ هویت مکتبی وارد دستگاه جور عباسی شدند و با اعتقاد به مشروعیت حقیقی از ناحیه امام عصر امور اسلام و شیعیان را تدبیر کردند.

این مدل ششصد سال طول کشید و مبنای تقویم رفتار سیاسی، اندیشه سیاسی و در نهایت دانش سیاسی شیعه شد. در ادامه این رویکرد، در دوره معاصر مسیر اندیشه ورزی، به نظم نوینی با عنوان «نظم فقیه محور مردم سالار» رسید که تمرکز دانش‌های سیاسی را بر مدار خود فراهم آورد و در این کتاب تكوين نظریات سیاسی جدید و گسترش دانش و گرایش‌های سیاسی معاصر ذیل «پارادایم مهدویت» و «نیابت» تعریف خواهد شد.

این اثر، در دو بخش درصدد نشان دادن تأثیر آموزه‌های اعتقادی مهدویت و نیابت بر سه دانش سیاسی «فقه سیاسی»، «فلسفه سیاسی» و «کلام سیاسی» است. در بخش اول، دوره دویست ساله صدر غیبت در عصر حاكمان آل بویه بررسی شده است و در بخش دوم، بر بازه زمانی نهضت مشروطیت تا پس از انقلاب اسلامی متمرکز شده است.

در «مقدمه» این کتاب آمده است: «اگر امامت را جوهره سياست شیعی و فرا انگاره حاکم بر دانش و گفتمان‌های سیاسی آن بدانیم، آنگاه خوانش دانش سیاسی شیعه، در چارچوب این سامانه فکری، قرائت خاصی از سیاست‌ورزی را ارائه می‌دهد، به ویژه آنکه مهم‌ترین نیاز امروز ما مقوله تحول، نوآوری و نظریه‌پردازی در علوم انسانی و اسلامی است. یکی از راه حل‌های نیل به این مقصود بهره‌گیری از آستانه‌های تکون و پرسش‌های زمینه‌ای و زمانه‌ای است؛ از این طریق می‌توان به فهم درستی از ظرفیت‌های موجود و افق‌های فرا روی دانش سیاسی شیعه در دوره معاصر دست یافت.

این کتاب در صدد است با استفاده از اولین تجربه تکون دانش سیاسی، در دو سده آغازین عصر غیبت امام عصر، نشان دهد که با گذشت قرن‌ها، اندیشه سیاسی شیعه هنوز هویت خود را در سایه فرا انگاره غیبت تعریف می‌کند و در دوره معاصر، به رغم چالش‌ها و تعارض‌ها با اندیشه‌های رقیب و رویکردهای مدرن، هم ارتباط خود را با سامانه پارادایمی غیبت حفظ و تقویت کرده است و هم بسیاری از ظرفیت‌های نوشکفته را بروز داده است و هم در میان ترافیک سنگین اندیشه سیاسی رقیبان و ضرورت‌ها و مسائل نوپیدای فراوان، استعداد پرداختن به نظریات نوین را سرلوحه خود قرار داده و مدعی کشف و نوآوری است.»

کتاب «غیبت امام عصر و تکون دانش سیاسی شیعه» با تالیف محسن مهاجرنیا در 448 صفحه و با قیمت 90000 تومان از سوی سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی روانه بازار نشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

که واقعا هدفش نویسندگی باشد، امروز و فردا نمی‌کند... تازه‌کارها می‌خواهند همه حرف‌شان را در یک کتاب بزنند... روی مضمون متمرکز باشید... اگر در داستان‌تان به تفنگی آویزان به دیوار اشاره می‌کنید، تا پایان داستان، نباید بدون استفاده باقی بماند... بگذارید خواننده خود کشف کند... فکر نکنید داستان دروغ است... لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند... گول افسانه «یک‌‌شبه ثروتمند‌ شدن» را نخورید ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...