نشست رونمایی از کتاب «جنگ بدون صلح» نوشته نصرت‌الله محمودزاده با حضور محمدعلی باشه‌آهنگر (کارگردان)، مصطفی خرامان (نویسنده)، جمعی از اهالی ادبیات پایداری، رسانه و دست‌اندرکاران انتشارات روایت فتح در سرای کتاب برگزار شد.

جنگ بدون صلح» نوشته نصرت‌الله محمودزاده

محمدعلی باشه آهنگر در رونمایی کتاب جنگ بدون صلح، گفت: با مطالعه کتاب‌های نصرت‌اللهمحمودزاده خودم را در آن فضا احساس می‌کنم. توصیفات عینی و ذهنی که مؤلف کتاب دارد برای مخاطب بسیار قابل لمس است، مثل آن تجربه ۱۷ساله در کتاب «محمد، مسیح کردستان» که برای آن زحمت بسیار کشید و ما در سال ۹۷ درباره این کتاب با هم ارتباط گرفتیم و فیلمنامه‌ای که قرار بود با هم کار کنیم اما دوست دیگری آن را انجام داد.وی افزود: آنچه امروز در فضای پژوهش و نوشتن درباره دفاع‌مقدس وجود دارد، خلأ نویسندگانی مانند نصرت‌الله محمودزاده است، چون تحقیق و نوشتن از جنگ حتما باید مبتنی بر پژوهشی فنی و حرفه‌ای باشد و مؤلف اثر را به گونه‌ای به نگارش دربیاورد که روایت آن بتواند خلأیی را که این سال‌ها در رابطه با فیلم‌های دفاع‌مقدس و مقاومت وجود دارد، برطرف کند.

مصطفی خرامان، پژوهشگر تاریخ در این نشست گفت: این‌که اسرائیل در جنوب لبنان پیروزی به دست آورده اما هیچ وقت درباره آن حرف نزده، نکته مهمی است. آنها دراین حمله تعدادی از لبنانی‌ها رابه شهادت می‌رسانند اماصدایش رادرنمی‌آورند. به‌نظرم نصرت‌الله محمودزاده در کتاب جنگ بدون صلح با زیرکی خاصی این موضوع را برای ما توضیح می‌دهد. در این کتاب، نسبت به آنچه در جنوب لبنان می‌گذرد، خیلی خوب می‌تواند به ما کمک کند. در این کتاب مولف نگاهی به تاریخ اسرائیل دارد و به ما آگاهی می‌دهد چه اتفاقی در لبنان و فلسطین در حال روی دادن است.

کتابی درباره یک عملیات تاکنون مکتوم مانده
نصرت‌الله محمودزاده، پژوهشگر و مؤلف کتاب «جنگ بدون صلح» در این مراسم گفت: این کتاب به پیشنهاد سید عباس موسوی تألیف شد و به عملیاتی می‌پردازد که در جنوب لبنان روی داد و درباره آن در ادبیات فارسی و عربی کتابی نوشته نشده است. زمانی که کتاب پس از تحقیق و نگارش درآمد، آن را به لبنان بردم تا تحویل دهم اما چون آن موقع فرمانده عملیات زنده بود و نمی‌خواستند لو برود، تصمیم گرفتم فعلا از چاپ آن صرف‌نظر کنم. وی افزود: من در بررسی عملیاتی که در جنوب لبنان روی داد، ابتدا پنج ماه به لبنان رفتم و درباره موضوع تحقیق کردم و یادداشت‌هایی برداشتم. زمانی که در حال تحقیق و پژوهش بودم به صبرا و شتیلا هم رفتم. برایم عجیب بود که چرا این عملیات بایکوت شد؟ چرا در منابع عربی و فارسی هیچ مطلبی درباره این عملیات نیست. این عملیات در روستای میدون صورت گرفت که نقطه عبور لبنانی‌ها به اسرائیل است. من زمانی به لبنان رفتم که روستای میدون دست اسرائیل بود. مخفیانه توانستم به این روستا بروم و از نزدیک با مکانی که عملیات در آن انجام شده بود، آشنا شوم.این پژوهشگر ادامه داد: درباره این عملیات اطلاعاتی در سایت‌ها وجود داشت که چندان درست نبود. بنابراین برای یافتن اطلاعات دقیق نیاز به پژوهش جدی بود. از آن طرف درباره این عملیات به زبان عبری و انگلیسی ۲۰۰ کتاب وجود داشت! این موضوع به من برخورد که چرا این‌قدر کم کار می‌کنیم و به صورت جدی به تحقیق پرداختم. من از مطالعه در منابع انگلیسی به اطلاعات جدیدی دست پیدا کردم. وقتی در منطقه عملیات قرار گرفتم با انبوهی از مهمات مواجه شدم و در این طرف ۴۰ نفر بیشتر نبودند. وقتی اسرائیلی‌ها وارد روستا شدند، هیچ‌کس را زنده نگذاشتند اما از این میان فقط یک نفر زنده ماند که بعدها مرا همراهی کرد و روستا را به من نشان داد. اگر بخواهم اطلاعات بیشتری ارائه کنم، ترجیح می‌دهم کتاب را بخوانید.

وی در معرفی تنها بازمانده آن رویداد اشاره کرد: تنها ابویحیی از این عملیات زنده ماند که اسیر شد و زمانی که او را با بالگرد به زندان منتقل کردند در آنجا ابویحیی خودش را یک فرد معمولی معرفی می‌کند و وقتی همسرش پس از یک سال به ملاقاتش می‌رود به او می‌گوید برو به همه بگو من یک فرد معمولی‌ام، چون موساد به‌شدت دنبال فرمانده این عملیات است. با این همه من به تحقیق در اطراف بعلبک ادامه دادم و سه چهار نفر را پیدا کردم که اطلاعاتی درباره عملیات داشتند. با کمک آنها اطلاعات ریز شهدا را پیدا کردم که این اطلاعات به من روحیه تازه‌ای داد و باعث شد همراه آنها دوباره به روستای میدون بروم و در آنجا هم جزئیات را با دقت بیشتری بشنوم.

این پژوهشگر اضافه کرد: در سفر سوم که به لبنان رفتم تا کتاب را به حجت الاسلام سیدعباس موسوی برسانم، او قبل از دیدارمان توسط موساد ترور شد. دوباره کتاب نزد من ماند و تصمیم گرفتم دوباره روی کتاب کار کنم. بعدها بچه‌های حزب‌الله از اطلاعاتی که به دست آورده بودم، تعجب کردند. این اطلاعات حاصل کنجکاوی‌هایی بود که درباره عملیات با نگاه محققانه انجام شد و اطلاعاتم را درباره اسرائیل افزایش دادم.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...