جایزه ادبی «گیلر» [2020 Giller Prize] کتابی با موضوع مهاجرت را به عنوان برنده نهایی این جایزه معرفی کرد.

«سوونهگام تاماونگسا» [Souvankham Thammavongsa] چطور چاقو را تلفظ کنیم [How to Pronounce Knife] جایزه گیلر

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، «سوونهگام تاماونگسا» [Souvankham Thammavongsa] برای خلق نخستین مجموعه داستان‌ کوتاه خود با عنوان «چطور چاقو را تلفظ کنیم» [How to Pronounce Knife] به عنوان برنده جایزه «گیلر» در سال ۲۰۲۰ معرفی شد.

«تاماونگسا» برای کسب این جایزه ۱۰۰هزار دلاری با آثاری همچون «ریج رانر» به قلم «گیل آدامسون»، «قطب‌نمای گردبادی» نوشته «شانی موتو» و «هتل شیشه‌ای» نوشته «امیلی سنت جان مندل» و «این‌جا تاریکی» اثر «دیوید برگن» به رقابت پرداخت.

به هر یک از نویسندگان راه‌یافته به فهرست نهایی این جایزه ادبی مبلغ ۱۰هزار دلار اهدا خواهد شد.

برنده این جایزه شب گذشته و در جریان یک مراسم معرفی شد.

هیات داوران در وصف کتاب منتخب این دوره نوشته‌ است: «کتاب «چطور چاقو را تلفظ کنیم یک مجموعه داستان فوق‌العاده است که تجربه مهاجرت را در نثری دردناک و در عین‌ حال زیبا منتقل می‌کند.»

«سوونهگام تاماونگسا» نویسنده چند کتاب شعر نیز هست که از جمله آن‌ها به «نور»، «پیداشده» و «خوشه» می‌توان اشاره کرد.

جایزه ادبی «‌گیلر» که در سال ۱۹۹۴ پایه‌گذاری شد، از معتبرترین جایزه‌های کتاب‌های داستانی کانادا شناخته می‌شود و هرساله به بهترین رمان، کتاب مصور و یا مجموعه داستان‌ کوتاه کانادایی تعلق می‌گیرد که به زبان انگلیسی منتشر شده باشد. به برنده این جایزه ادبی ۱۰۰ هزار دلار اهدا می‌شود. این جایزه از سال ۲۰۰۵ تاکنون با حمایت بانک کانادایی «اسکاتیا بانک» برگزار شده است. از چهره‌های سرشناسی که پیش‌تر جایزه «گیلر» را از آن خود کرده‌اند، می‌توان به «مارگارت اتوود»، «اسی ادوگیان»، «آلیس مونرو» و «مایکل اونداجی» اشاره کرد.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...