کتاب «شرلوک هلمزِ خیابان پراد» [The adventures of Solar Pons] که یک مجموعه داستان پلیسی جنایی آمریکایی است از سوی انتشارات نیلوفر به فارسی ترجمه‌شد.

شرلوک هلمز خیابان پراد [The adventures of Solar Pons
به گزارش خبرنگار مهر، در ۱۹۲۸ اگوست ویلیام دِرِلث [August Derleth]، نویسنده جوان امریکایی نامه‌ای به سرآرتور کانن دویل نوشت و در آن ضمن ابراز تأسف از اینکه چرا دویل قصد ندارد نگارش داستان‌های شرلوک هلمز زا دنبال کند، از نویسنده بزرگ پرسید آیا اجازه می‌دهد او آثار جدیدی با محوریت شخصیت شرلوک هلمز بنویسد؟

او در این نامه به سرآرتور قول داد که کاملاً به الگوی نگارشی نویسنده بزرگ وفادار بماند و هیچیک از خصوصیات قهرمانان آثار وی را تغییر ندهد. کانن دویل مؤدبانه درخواست درلث را رد کرد. از این رو نویسنده جوان برآن شد تا خود، کارآگاهی بیافریند. که تا حد امکان به شخصیت دوست‌داشتنی آثار کانن دویل شبیه باشد و به این ترتیب سولار پونس، شخصیت اصلی این کتاب آفریده شد.

برای طرفداران رمان و داستان‌کوتاه پلیسی جاسوسی، ترجمه و معرفی رمان‌های پرفروش دنیا خبر خوبی است. کتاب شرلوک هلمز خیابان پراد شامل دوازده داستان کوتاه است که شخصیت کارگاه سولار پونس در تمامی داستان نقش اصلی را دارد.

آنتونی بوچر (نویسنده و منتقد برجسته و یکی از بنیانگذاران انجمن نویسندگان معمایی آمریکا) در نقدی که بر مجموعه کامل داستان‌های سولار پونس منتشر کرد، نوشت: وقتی شرلوک هلمز تصمیم گرفت که از کار کناره‌گیری کند و به زنبورداری بپردازد جای خالی او در زندگی شهر لندن به گونه‌ای غیرقابل تحمل احساس شد. از میان تمام کسانی که بر مبنای شخصیت هلمز آثار جدید خلق کردند تنها قهرمان اگوست درلث توانست جای خالی هلمز را پر کند. سولار پونس جانشین شایسته‌ای برای شرلوک هلمز است.

دکتر رامین آذر بهرام کتاب شرلوک هلمز خیابان پراد را به فارسی ترجمه و انتشارات نیلوفر آن را در ۲۷۹ صفحه و با قیمت ۴۵,۰۰۰45هزار تومان به بازار کتاب عرضه کرده‌است.

................ هر روز با کتاب ...............

که واقعا هدفش نویسندگی باشد، امروز و فردا نمی‌کند... تازه‌کارها می‌خواهند همه حرف‌شان را در یک کتاب بزنند... روی مضمون متمرکز باشید... اگر در داستان‌تان به تفنگی آویزان به دیوار اشاره می‌کنید، تا پایان داستان، نباید بدون استفاده باقی بماند... بگذارید خواننده خود کشف کند... فکر نکنید داستان دروغ است... لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند... گول افسانه «یک‌‌شبه ثروتمند‌ شدن» را نخورید ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...