رمان «۲۴ ساعت از زندگی یک زن» [Twenty-four hours in the life of a woman] نوشته اشتفان تسوایک با ترجمه عبدالله توکل و رضا سیدحسینی توسط نشر نگاه به چاپ سوم رسید.

24 ساعت از زندگی یک زن Twenty-four hours in the life of a woman

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، اشتفان تسوایک نویسنده مهم ادبیات آلمانی متولد سال ۱۸۸۱ در وین است که در جوانی به تئاتر رو آورد و از راه این هنر بود که وارد فضای ادبیات شد. تسوایک از جمله نویسندگانی بود که از دست نازیسم فراری شد. او ابتدا به انگلستان رفته و تابعیت این کشور را پذیرفت. اما در نهایت به آمریکای جنوبی رفت و در سال ۱۹۴۲ در تبعید خود در برزیل، همراه با همسرش به زندگی‌اش پایان داد.

اولین ترجمه از آثار این نویسنده در ایران، توسط ذبیح‌الله منصوری انجام شد. عبدالحسین میکده، رضا مشایخی، رضا سیدحسینی، عبدالله توکل و … از جمله مترجمانی هستند که آثار این نویسنده را به فارسی برگردانده‌اند. تسوایک عقیده داشت ادبیات وسیله‌ای برای این است که انسان درام حیات را بی‌پرده‌تر و بهتر تشریح کند. او نیز سعی کرده در آثارش چنین کاری را انجام دهد.

رمان «۲۴ ساعت از زندگی یک زن» درباره همین بازه زمانی از زندگی یک زن بوژوای اروپایی است که تسوایک در آن از پنهانی‌ترین انگیزه‌های زنان مانند میل به حمایت و فرزندپروی، مقبولیت و مهر پایان‌ناپذیر به حفظ بقا، گفته است.

در قسمتی از این رمان می‌خوانیم:

پانسیون ما که هفت نفر در آن زندگی می‌کردیم، از بیرون منظره ویلای جداگانه‌ای را داشت. (آه! … منظره ساحلی که با سنگ‌های ناهموار مزین بود و از پنجره ما دیده می‌شد، چه اندازه زیبا بود!) با این همه کرایه این پانسیون از همه جای «پالاس هتل» کمتر بود و کسی که می‌خواست وارد هتل شود، از باغ پانسیون ما رد می‌شد و ما کرایه‌نشینان این ساختمان جداگانه با این همه پیوسته با مهمانان و ساکنین هتل تماس داشتیم.
روز پیش در این هتل حادثه ننگ‌آوری روی داده بود. با ترنی که بیست دقیقه از ظهر گذشته وارد شده بود (ساعت را باید به دقت ذکر کنم زیرا که این نکته چه برای حادثه یادشده و چه برای موضوع مشاجره پرهیجان ما بسیار ارزش دارد) جوانی فرانسوی به مهمانخانه آمده و اتاقی مشرف به دریا کرایه کرده بود و انتخاب این اتاق نشان می‌داد که جوان توانگر و پولداری است.

چاپ سوم این کتاب با ۱۲۰ صفحه و قیمت ۱۵ هزار تومان به بازار نشر عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...