«زندگی‌های دوگانه؛ فرصت‌های دوباره: سینمای کریشتف کیشلوفسکی» نوشته آنت اینسدورف با ترجمه محمدرضا شیخی از سوی نشر چشمه منتشر می‌شود.

محمدرضا شیخی به مهر گفت: خانم آنت اینسدورف استاد مطالعات سینمایی در دانشکده هنر دانشگاه کلمبیا است. مادرش لهستانی است و به واسطه او نیز با کریشتف کیشلوفسکی این فیلمساز برجسته لهستانی آشنا می‌شود. اینسدورف سال‌ها مترجم کیشلوفسکی بود و در جشنواره‌های جهانی این کارگردان برجسته تاریخ سینما را همراهی می‌کرد.

وی افزود: همین همراهی‌ها باعث شد تا او با جهان فیلم‌های کیشلوفسکی و دنیای فکری‌اش نزدیکی زیادی پیدا کند و درباره او بنویسد.

شیخی ادامه داد: «زندگی‌های دوگانه؛ فرصت‌های دوباره» حاصل سال‌ها فعالیت اینسدورف در حوزه تحقیق و تدریس سینمای کیشلوفسکی است و دربرگیرنده نقدهای تحلیلی و توصیفی آثار اوست همراه با اشاراتی فرامتنی به زندگی شخصی کیشلوفسکی.

این مترجم همچنین انگیزه‌های خود را از ترجمه این کتاب چنین شرح داد: انگیزه اصلی من برای ترجمه «زندگی‌های دوگانه؛ فرصت‌های دوباره» انسجام چشمگیر آن بود. چنین انسجامی باعث می‌شود خواننده در انتها به دیدگاهی یکپارچه درباره اثر دست یابد. در صورت فقدان انسجام، متن دچار پراکنده‌گویی و در نتیجه سردرگمی مخاطب می‌شود.

شیخی ادامه داد: تجربه مشابهی که از سر گذراندم مربوط به ترجمه کتاب «هانکه به روایت هانکه» است. امتیاز آن کتاب نیز در این بود که دو منتقد فرانسوی (میشل سیمان و فیلیپ رویه) پس از ساعت‌ها گفت‌وگوی ناپیوسته با هانکه اثری جامع و منسجم منتشر کردند که خواننده با مطالعه آن کاملاً درگیر دنیای فکری و حرفه‌ای هانکه می‌شود. این ویژگی در کتاب «زندگی‌های دوگانه؛ فرصت‌های دوباره» نیز مشهود است.

مترجم کتاب «بلاتار پس از پایان» دیگر ویژگی‌های کتاب «زندگی‌های دوگانه؛ فرصت‌های دوباره» را چنین برشمرد: اینسدورف به دلیل آنکه مادرش لهستانی است با فرهنگ لهستان به طور کامل آشناست و همچنین تعلق خاطرش به کیشلوفسکی باعث شده تا نگاه جامعی به سینمای کیشلوفسکی داشته باشد. در این کتاب ما مثل برخی منابع دیگر که در ایران درباره کیشلوفسکی منتشر شده، صرفاً با نگاه ارزش‌گذارانه با فیلم‌های این کارگردان برجسته لهستانی مواجه نیستیم.

شیخی در پایان گفت: «زندگی‌های دوگانه؛ فرصت‌های دوباره» به گونه‌ای زندگینامه کیشلوفسکی هم هست. بنابراین در این کتاب ما هم با زندگی این کارگردان و هم با فیلم‌هایش درگیر می‌شویم. باید اشاره کنم که ترجمه این کتاب به نوعی اَدای دین به این کارگردان محبوب نیز محسوب می‌شود.

محمدرضا شیخی، متولد ۱۳۵۳ مترجم کتاب‌هایی در حوزه‌های سیاست و سینماست. وی فارغ‌التحصیل مقطع کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فرانسه از دانشگاه تهران است. از جمله ترجمه‌های او درحوزه سیاست می‌توان به «سرگذشت سازمان سیا» نوشته فرانک دانینوس، «قدرت ویرانگر: گفت‌وگوی اشتفان شالوم با نوام چامسکی»، «نفرت از دموکراسی» نوشته ژاک رانسیر و «وضعیت دموکراسی: هشت مقاله از هشت متفکر چپ‌گرای معاصر» اشاره کرد.

«کیارستمی: پشت و روی واقعیت» اثر یوسف اسحاق پور، «بلا تار پس از پایان» اثر ژاک رانسیر، «چاپلین به روایت بازن» اثر آندره بازن و اریک رومر و «هانکه به روایت هانکه» اثر میشل سیوتا و فیلیپ رویه نیز عناوین شماری از ترجمه‌های شیخی در حوزه سینماست.

هنر |
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...