چاپ دوم «شادی در آسمان» [Joie dans le ciel] اثر فردینان رامو [Charles Ferdinand Ramuz] با ترجمه پیروز سیار منتشر شد.

شادی در آسمان [Joie dans le ciel]  فردینان رامو [Charles Ferdinand Ramuz] پیروز سیار

به گزارش کتاب نیوز، رمان «شادی در آسمان» داستان اهالی دهکده‌ای است که از گور برمی‌خیزند. به خانه‌های خود که از نو ساخته شده‌اند و روشنایی آنها را فراگرفته است، باز می‌گردند. کاترین به نوه خود که دیگر بیمار نیست، برمی‌خورد؛ آدِل فرزند نامشروعش را که در آن زندگی دیگر به رودخانه افکنده بود، باز می‌یابد؛ نابینا بینا می‌شود؛ معلول راه می‌رود. این جمعیت کوچک برگزیدگان کار خود را از سر می‌گیرند، اما از این پس عادت‌ها برای آنان شیرین است، زیرا ظلم و پول و جنایت دیگر وجود ندارد، بلکه خوشبختی و صلح حکمفرما است.

رامُوا با واژه‌های ساده خود و با دلبستگی و حتی می‌توان گفت دغدغه دائمی که به توصیف روزمره‌ترین امور زندگی روستایی می‌پردازد، سرود دنیایی مثبت و شفاف را سر می‌دهد که فاقد تاریخ است و زمان در آن غایب است.

چاپ دوم «شادی در آسمان» در ۱۲۸ صفحه و با قیمت ۱۹ هزار تومان از سوی انتشارات نشر نو منتشر شده است. چاپ اول این کتاب توسط نشر نی منتشر شده بود.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...