«ستاره‌های سوخته»، مجموعه یادداشت‌های گلعلی بابایی در دوران جنگ هشت ساله به کوشش حسین بهزاد توسط مؤسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران منتشر شد.

ستاره‌های سوخته یادداشت‌های گلعلی بابایی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از تسنیم، گلعلی بابایی، رزمندۀ گردان مالک و نویسندۀ صاحب‌سبک ادبیات دفاع مقدس است که در بسیاری از عملیات‌های لشکر 27 محمد رسول‌الله (ص) حضور داشت. وی در این روزنوشت‌ها علاوه بر تصویرسازی شرایط سخت حاکم بر صحنه‌های نبرد، به بیان حالات و دغدغه‌های خود و هم‌رزمانش در کشاکش جنگ نیز پرداخته است.

محتوای این روز‌نوشت‌ها به‌عنوان سندی دست‌اول و معتبر، بخشی از روایت کارنامۀ عملیاتی گردان مالک نیز به حساب می‌آید. این یادداشت‌ها به کوشش حسین بهزاد، پژوهشگر و نویسندۀ صاحب‌سبک حوزۀ تاریخ‌نگاری دفاع مقدس و همکار بابایی در تاریخ‌نگاری نبردهای لشکر 27، تنظیم و آمادۀ چاپ شده است. در پایان کتاب نیز آلبومی از تصاویر ارائه گردیده است.

محتوای این کتاب، محصول استخراج مندرجات هفت جلد دفترچۀ 160 برگی، دو جلد دفتر یادداشت جیبی به علاوۀ تک نگاری‌های بابایی از نبردهای والفجر مقدماتی، خیبر، والفجر-8، کربلای 1، بدر، بیت‌المقدس 7، یک نوبت ماموریت پدافندی در دشت شلمچه، یک نوبت پدافندی در شاخ شمیران و دو نوبت مأموریت در خطوط پدافندی جبهۀ مهران در سال‌های 1364 و 1365 است.

در بخش‌هایی از این کتاب می‌خوانیم:

حوالی ظهر روز عاشورا بود و آتش ادوات خمپاره‌انداز دشمن، با آنکه سنگین‌تر از همیشه روی سنگرها می‌بارید، اما حریف آتش فروزان دل‎‌های داغدار بچه‌ها نمی‌شد.
عباس را دیدم ایستاده مقابل سنگر دسته یک و به سنگرهای دیگر فریاد می‌کشید و با التماس به بچه‌ها می‌گفت:
-بچه‌ها بفرمایید داخل سنگر ما!.... برادرها اگر می‌خواهید عزاداری کنید، بیاید سنگر دسته یک.

بر اثر گرمای سر ظهر، داخل سنگر، سنگین و دم‌کرده بود. رضا پوراحمد و محمد طاهری داشتند با نوای خوششان نوحه می‌خواندند. بچه‌ها هم شور گرفته بودند و آن دو را همراهی می‌کردند و به سینه‌ها می‌کوبیدند.
نفهمیدم آن عزاداری چقدر طول کشید اما فوران شور حسینی در کوبش دست‌ها به سینه‌ها، جان تازه‌ای به بچه‌ها بخشید.

گردونه آفتاب از نیمه راه آسمان هم داشت می‌گذشت. بعد از ظهر ماتم‌زده و خاموش عاشورا می‌رفت تا اسباب آمدن شام غریبان را مهیا کند. عباس با چشم‌هایی سرخ و ورم‌کرده و شانه‌هایی افتاده، تلوتلوخوران از سنگر بیرون آمد. بچه‌های دسته یک در ماتم سرور جوانان اهل بهشت و یاران شهیدشان، هر یک در گوشه‌ای کز کرده زانوی غم در بغل گرفته، زیارت عاشورا می‌خواندند. شام غریبان در منطقه به پا شد. صدای پاس‌بخش‌ها می‌آمد:
-برادرهای نگهبان سریع شام‌شان را بخورند و آماده باشند برای رفتن به سر پست‌ها. زودتر از همه این عباس بود که تجهیزات انفرادی بست، تفنگ را حمایل شانه کرد و منتظر ماند تا بقیه هم آماده شوند.
سکوت غمباری منطقه را در خود فرو برده بود. بچه‌های نگهبان می‌خواستند مثل هم‌سنگران عزاداری کنند. آخر این لحظات شام غریبان دست‌نیافتنی بودند اما مسئولیت حفاظت از امنیت منطقه با آنها بود. ...

گلعلی بابایی که از همان ابتدای حضور در جبهه تا همین امروز که چند دهه از اتمام آن گذشته، دست به قلم بوده است، در این یادداشت‌ها با ورود به جزئیات و پرداختن به حواشی و در نظر گرفتن جوانب مختلف، گزارشی خواندنی از جبهه‌ها، فضای حاکم بر میدان نبرد، حال و هوای رزمندگان و ... ارائه داده است؛ تصویری کامل از زاویه دید یک نویسنده که تمام همّ و غم خود را صرف روایت از جنگ تحمیلی کرده است.

کتاب «ستاره‌های سوخته» در 295 صفحه و قیمت 85 هزار تومان توسط انتشارات مؤسسۀ فرهنگی مطبوعاتی ایران منتشر و روانه بازار شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...