انسان‌های نئاندرتال هم مردسالار بوده‌اند!| ایبنا


تاریخ علم، قبرستانی است وسیع و هولناک از دانشمندان، عالمان و نظریه‌های شکست خورده! برخی چون نظریات ارسطو و بطلمیوس صدها سال دوام آورند و برخی مثل نظریه مادرسالاری حدود صد و چند سال! تاریخ علم چنین است!

جنس دوم» [The Second Sex] سیمون دوبوار

هرگونه پرداختن به‌موضوع «زنان» یک مسئله تاریخی ـ سیاسی است! به‌گفته آن فیلسوف مشهور «تنِ زن، یعنی سیاست». اساساً سخن گفتن از زن و تاریخ آنان، یعنی «سخن سیاسی» گفتن! بدیهی است برخی از این سخنان تبعات ناخواسته‌ای هم دارد که به‌یکی از آن‌ها در این مجال می‌پردازم، ماجرای فراز و فرود مادرشاهی!

سال 1359 بود. دبیر علوم اجتماعی و جامعه‌شناسی ما کتابی «جلد سفید» به‌من امانت داد تا بخوانم. دانش‌آموز سال اول دبیرستان بودم. اسم کتاب «منشأ خانواده، مالکیت خصوصی و دولت» نوشته فردریش انگلس بود. روی جلد نوشته بود ترجمه: مسعود احمدزاده! (سال‌ها بعد بود که دانستم این کتاب ترجمه دکتر خسرو پارسا است.) کتاب را دو روزه و با ولع خواندم. خوشحال شدم که فهم درست و «علمی» از شکل‌گیری مادرسالاری در تاریخ و راز و رمز «پیدایش مالکیت خصوصی» پیدا کرده‌ام! فردریش انگلس (1895ـ1820م.)

در این کتاب، تحت تأثیر پوزیتویستم رایج زمانش و با تقریباً رونویسی از کتاب «جامعه باستان»، (1881م.)، (ترجمه محسن ثلاثی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی 1371)، نوشته لوئیس هنری مورگان (1881ـ1818م.) کوشید بود تا با تکیه بر ئتوری عصر مادرسالاری، جلوه مارکسیستی و ماتریالیسم تاریخی به آن بدهد و در زمینه تاریخِ نخستینِ خانواده، مالکیت خصوصی و سرمنشأ دولت و اقتدار، نظریه پردازی مارکسیستی و ماتریالیستی کند. کاری که کارل مارکس (1883ـ1818م.) فرصت آن را پیدا نکرده بود.

انگلس با الهام از تحقیقات مردم‌شناختی و باستان‌شناختی مورگان و مطلق و حتی ایده‌ئلوژیک کردن آن، بر این باور بود که در دوره ابتدایی تاریخ، زنان بر مردان تسلط و سلطه داشتند و دوره موسوم به «مادرشاهی» وجود داشته که دورانی طلایی در تاریخ بشر، زن و مالکیت بوده است.

تئوری «مادرسالاری» مورگان ـ انگلس در سرتاسر نیمه دوم قرن نوزدهم و بخش عمده قرن بیستم میلادی به یک گفتمان و الگوی مطلق برای بررسی و تحلیل تاریخی تمدن بشری تبدیل شد. کمتر کتابی درباب تاریخ انسان و تاریخ تمدن نوشته و منتشر شد که سخن از دوران طلایی مادرسالاری نگفته باشد. (یکی از دَم‌دست‌ترین این کتاب‌ها تریلوژی مشهور ایلین ساگال به‌نام «چگونه انسان غول شد»، است که پیش و حتی پس از انقلاب در شمار پُرخواننده‌ترین منابع برای روشنفکران، مارکسیست‌ها و اهل کتاب درباب تکامل و سیر اولیه تاریخ بشری بود. من دوره سه جلدی این کتاب را سال 1361 خواندم. کتاب در قطع جیبی و انشارات سیمرغ با جلدی سیاه طبع شده بود.)

اندکی پس از جنگ جهانی دوم و در ژوئن سال 1949م./ خرداد 1328ش. سیمون دو بووار (1986ـ1908م.)، نویسنده و فیلسوف مارکسیست ـ اگزیستانسیالیست کتابی جنجالی و بسیار تأثیرگذار و خوانده شده در نیمه دوم قرن بیستم با عنوان «جنس دوم» [The Second Sex] را در هشتصد صفحه منتشر کرد. (این کتاب را آقای قاسم صنعوی به فارسی و در دو جلد ترجمه و منتشر کرده است) سیمون دوبوار فرانسوی که در بخش تاریخی کتابش به‌شدت تحت تأثیر کتاب انگلس و تئوری «مادرسالاری» قرار گرفته بود، جمله مشهوری در این کتاب دارد که چنین بود: «زن «انسان زن به دنیا نمی‌آید، زن می‌شود».

در دهه هفتاد باستان‌شناس مشهور الوین رید (1979ـ1905م.)، که گرایش‌های تند مارکسیسم فمینیستی نیز داشت، با تکیه بر کتاب انگلس و مورگان کتابی مشهور نوشت به‌نام «تکامل زن؛ از قبیله مادرشاهی تا خانواده پدرشاهی» [Women's evolution] نوشت که در سال 1975م./ 1354ش. به انگلیسی منتشر شد. (این کتاب در سه بخش به‌قلم افشنگ مقصودی به‌فارسی ترجمه و توسط انشارات گُل آذین در فاصله سال‌های 1387 تا 1390چاپ و منتشر شد.) کتاب الوین رسید، به مدت چند دهه، جانی تازه به تئوری مادرسالاری و مصرف آن برای جنبش فمینیسم بخشید و طرفداران موج دوم فمینیسم، عنایت خاصی به این اثر کرده و بسیار به آن استناد دادند.

«عصر مادرشاهی» چنان در موج دوم فمینیسم در دهه‌های شصت و هفتاد میلادی قرن بیستم مُسَلَم و بدیهی پنداشته شد که تقریباً بنای تئوریک موج دوم فمینیسم بر پایه آن بنا شد. هزاران کتاب و رساله در تبلیغ و ترویج این تئوری قرن نوزدهمی به زبان‌های مختلف، از جمله فارسی، نوشته و یا ترجمه شد. (یکی از جدیدترین آثار در این زمینه کتاب «شباهت‌های دو جنس از ظهور مادرسالاری تا سقوط پدرسالاری، رابطه بین مردان و زنان» نوشته الیزابت بادنتر، ترجمه افسانه وارسته‌فر، اختران 1398 است.)

موج دوم فمینیسم، که شروع درخشان آن با جنبش ماه می 1968م./ اردیبهشت 1347ش. در فرانسه آغاز شد، تأثیر بسیار ژرفی بر ساختار جامعه معاصر اروپایی، آمریکایی و حتی جهان سوم گذاشت. بسیاری از مطالبات زنان در موج دوم، از جمله حق کار و اشتغال مستقل برای زنان در آمریکا و اروپا عملاً تحقق پیدا کرد. تبلور تئوریک این ایده در کتاب دوران‌ساز بتی فریدان (2006ـ1921م.) با عنوان «رمز و راز زنانه» (1963م./ 1342ش.، در ترجمه فارسی «رازورزی زنانه»، نگاه معاصر 1392) بود که یکی از اصلی‌ترین جنبه‌های شخصیت و دغدغه زنان مستقل را اشتغال آنان و کسب درآمد اعلام کرد.

دهه‌های هفتاد تا نود میلادی در اروپا و آمریکا را باید دوران طلایی فمینیسم و اشتغال زنان محسوب کرد. این موج انقلابی در دهه چهل و پنجاه شمسی هم به ایران و رژیم پهلوی دوم رسید که البته در یک الیت خاص اجتماعی باقی ماند، اما با انقلاب بهمن 1357 و ورود واقعی و جهش گونه زنان به صحنه اجتماعی و حوزه عمومی، علارغم برخی قوانین مردسالارانه و فضای زن ستیز، در دهه‌های هفتاد تا نود فراگیر شد.

اما ناگهان در دهه‌های هشتاد و نود قرن بیستم و با روی کار آمدن تئوکان‌ها در آمریکا، انگلیس و برخی نقاط دیگر، ورق برگشت! جنگ، خون‌ریزی، استفاده ابزاری از زنان، پرنوگرافی، خشونت سیستماتیک علیه زنان، موج واپسگرایی فرهنگی و سنتی در جهان و به‌خصوص خاورمیانه، وضعیتی برای زنان ایجاد کرد که نمونه مثالی آن را امروزه می‌توانیم در رفتار طالبان با زنان کارمند و دانشگاهی مشاهده کنیم. وضعیتی که نخستین و مهم‌ترین قربانی آن، زنان ودختران بوده و هستند.

اما وضع در حوزه تئوریک و مطالعات تاریخی زنان نیز زیر و رو شد! مطالعات متعدد باستان‌شناسان، مردم‌شناسان، مورخان و رفتارشناسان حیوانی نشان داد که تئوری مادرسالادری لوئیس مورگان، صرفاً یک نظریه منسوخ شده قرن نوزدهمی است و هیچ قرینه و نشانه باستان‌شناختی ـ تاریخی برای آن یافت نمی‌شود. نظریات انقلابی و ویرانگر فرانسواز هریتیه انسان‌شناس مشهور فرانسوی و رئیس پیشین آزمایشگاه انسان‌شناسی اجتماعی کلژ دو فرانس در این زمینه نقش بنیادی داشت.

وی با تکیه بر انبوه پژوهش‌ها نشان داد که پدیده زن‌ستیزی و مردسالاری دست‌کم از چهار میلیون سال تا امروز همواره وجود داشته و دارد. هریتیه نشان داد که حتی انسان‌های نئاندرتال هم مردسالار بوده‌اند. (برای آگاهی اجمالی در این باره رجوع کنید به کتاب ارزشمند «زن‌ها، شیرها، رویدادها, تأملاتی درباره زنان، زناگی و مسائل اجتماعی جنسیت» اثر دکتر ناصر فکوهی، ثالث 1399).

اکنون در سایه تلاش‌های تئوریک انسان‌شناسانی چون هریتیه و دیگران، تئوری «مادرسالاری» نه تنها به‌شدت زیر سؤال رفته بلکه درمجامع علمی و نزد اهل دانش، تقریباً خریداری ندارد و عملاً یک نظریه عملی ـ باستان‌شناختی شکست خورده و مردود شده به‌شمار می‌رود.

وقتی به‌خیل شورمندانی می‌نگریم که با تکیه بر یک نظریه برباد رفته، چه شورها آفریدند و چه عرصه‌هایی را پیمودند، باید عبرت بگیریم و عمیقاً پی به ماهیت سخت نسبی، تغییرپذیر و ابطال‌پذیر تئوری‌های علمی و شبه علمی ببریم و کاخ آمالمان را بر بنایی چنین پُردگرگونی بنا نکنیم. آری چنین است! تاریخ علم، قبرستانی است وسیع و هولناک از دانشمندان، عالمان و نظریه‌های شکست خورده! برخی چون نظریات ارسطو و بطلمیوس صدها سال دوام آورند و برخی مثل نظریه مادرسالاری حدود صد و چند سال! تاریخ علم چنین است!

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...