برای آنکه چند روزی را نزد مادربزرگ خود بگذراند، راهی برلین می­‌شود و در حالیکه بر روی نیمکت دراز کشیده است، همسفرش گروندایس، پاکتی را که او با سنجاق به آستر کتش وصل کرده است و حاوی یک اسکناس صد مارکی و دو اسکناس بیست مارکی است می‌­دزدد. بدین سان، تعقیب و گریزی پرتحرک در سراسر شهر آغاز می‌­شود.

امیل و کارآگاهان [Emil und die Detektive]. (Emil and the Detectives) اریش کستنر
امیل و کارآگاهان
[Emil und die Detektive]. (
Emil and the Detectives) رمانی از اریش کستنر (1) (1899-1974)، نویسنده و شاعر آلمانی، که در 1928 منتشر شد. کستنر که با عمق کاذب سخت مخالف است و رمان­‌نویسی اخلاق­گرا و شاعر پیشه است، همیشه از یک اثر سه توقع دارد: صداقت، احساس و دقت تفکر. سادگی زبان نیز عامل دیگری است که خاصه در اثر شاعرانه او: داروخانه شاعرانه دکتر اریش کستنر (2) (1949)به وضوح به چشم می­‌خورد و شاعر در آن، هم از هجو نیشدار استفاده نموده و هم از لودگی و طنز بهره می‌برد. اما کستنر به ویژه با امیل و کارآگاهان، و به دنبال آن امیل و سه‌­قلوها (3)، خوانندگان بی­شمار می‌­یابد. داستان درباره پسر جوانی است که تمام پولش را می­‌دزدند. امیل، برای آنکه چند روزی را نزد مادربزرگ خود بگذراند، راهی برلین می­‌شود و در حالیکه بر روی نیمکت دراز کشیده است، همسفرش گروندایس (4)، پاکتی را که او با سنجاق به آستر کتش وصل کرده است و حاوی یک اسکناس صد مارکی و دو اسکناس بیست مارکی است می‌­دزدد. بدین سان، تعقیب و گریزی پرتحرک در سراسر شهر آغاز می­‌شود. امیل و دوستان برلینی اش، گوستاو (5) و کرومبیگل (6)، ادای کارآگاهان را درمی­‌آورند و گروندایس خطرناک را زیر نظر می­‌گیرند و سرانجام در میان بانک محاصره‌اش می‌­کنند. شیطنت امیل و سادگی رفیقانش، در برابر ضعفهای بشری و عدم درک و فرومایگی بزرگسالان، طعم و طراوتی تقلیدناپذیر به رمان می­‌بخشد. در حقیقت قریحه شاعری کستنر از کودکی نویسنده سرچشمه می­‌گیرد. خاطرات جوانی او نیز که در وقتی که پسر کوچکی بودم (7) تعریف شده است، از لحنی مشابه برخوردار است که پختگی و ساده‌­دلی در آن به شکلی موزون درمی­‌آمیزد.

مهشید نونهالی. فرهنگ آثار. سروش

1.Erich Kastner 2.Dr.Kastner lyrische Hausapotheke
3.Emil und die drei zwllinge 4.Grundeis 5.Gustave
6.Krummbiegel 7.Als ich Kleiner Junge war

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...