«فرشته‌ی سیاه» نوشته‌ آنتونیو تابکی با ترجمه‌ اثمار موسوی‌نیا، «ذرت سرخ» نوشته‌ مو یان با ترجمه‌ ناصر کوه‌گیلانی، «آخرین روز یک محکوم» نوشته‌ ویکتور هوگو با ترجمه‌ بنفشه فریس‌آبادی و «طوطی فلوبر» نوشته‌ جولین بارنز با ترجمه عرفان مجیب منتشر شد.

به گزارش ایسنا، مجموعه داستان «فرشته‌ی سیاه» نوشته آنتونیو تابکی با ترجمه اثمار موسوی‌نیا در ۱۳۱ صفحه، با شمارگان ۷۰۰ نسخه و قیمت ۱۷ هزار تومان توسط نشر چشمه منتشر شده است.

نوشته پشت‌ جلد کتاب: آنتونیو تابوکی (۲۰۱۲_۱۹۴۳) از نویسندگان ضدفاشیسم و پرخواننده و صاحب سبک ادبیات ایتالیا است. او در ایران نیز بسیار شناخته‌شده است و رمان‌هایی چون «میدان ایتالیا» و «شب‌های هند» به ترجمه‌ی سروش حبیبی باعث درک جدی این نویسنده شده‌اند. مجموعه داستان «فرشته‌ی سیاه» که از ایتالیایی به فارسی برگردانده شده، از جمله آثار متفاوت این نویسنده است با محوریت شر. در اکثر داستان‌ها شاهد یک اتفاق تاریخی هستیم و روایت تمثیلی تابوکی از آن‌ها. داستان‌های کتاب «فرشته‌ی سیاه» درگیرند با انواع کاستی‌های بشری. با نشانه‌هایی که باعث می‌شود این بشر به ناچار سربچرخاند و به گذشته نگاهی بیندازد و در همین بازگشت ضمنی است که رازها و رویاهایش بر او آشکار می‌شود. در ساختار داستان‌ها می‌توان از سویی عناصر بصری فراوانی دید که نشان‌دهنده‌ی تاثیرپذیری نویسنده‌ی ایتالیایی هستند از برخی غول‌های تاریخ نقاشی، و از سویی دیگر این‌که نویسنده اجازه نمی‌دهد فضای داستان‌ها در بافتی یکسان رقم بخورند. مخاطب این اثر جهان عجیبی را درک خواهد کرد که طعم و تاثیرش شاید تا مدت‌ها در ذهنش بماند. 

«ذرت سرخ» نوشته مو یان با ترجمه ناصر کوه‌گیلانی در ۴۰۰ صفحه، با شمارگان هزار نسخه و قیمت ۴۵ هزار تومان توسط همین نشر منتشر شده است. 

نوشته پشت‌ جلد کتاب: «ذرت سرخ» مهم‌ترین رمان مو یان (۱۹۵۵) است و او را به جایزه‌ی نوبل ۲۰۱۲ رساند. این اثر شگفت‌انگیز را روح چین قرن بیستم می‌دانند؛ سمفونی بزرگی از رنگ‌ها، آدم‌ها و مرگ‌ها. رمان در پنج فصل اصلی روایت می‌شود و قصه‌ی سه نسل از یک خانواده است که با انواع رفت‌وبرگشت‌های زمانی شناور شده؛ روایت رنج کارگران و کشاورزان چینی، ناامنی‌های پایان امپراتوری، حمله‌ی خون‌بار ژاپنی‌ها و گرسنگی. زبان طنزآلود مو یان همراه انبوه اتفاق‌هایی که مدام انسان‌های او را دربر می‌گیرد، این اثر را به رمانی به‌یادماندنی تبدیل کرده است. این کتاب در سال ۱۹۸۶ منتشر شد و به شهرتی عظیم رسید. نسخه‌ی سینمایی آن نیز، ساخته‌ی کارگردان مشهور چینی ژانگ ییمو، یک سال بعد از آن درخشید؛ نامزد بهترین فیلم خارجی اسکار شد و خرس طلایی جشنواره‌ی فیلم برلین را هم بدست آورد. در «ذرت سرخ» مو یان فقط راوی است و بدون قضاوت، حجم عظیمی از شخصیت‌ها را مقابل مخاطبش قرار می‌دهد. رمانی که قرار است نشان بدهد چرا رئالیسم هیچ‌وقت نمی‌میرد. 

دیگر کتاب منتشرشده در نشر چشمه، «آخرین روز یک محکوم» نوشته‌ی ویکتور هوگو با ترجمه‌ی بنفشه‌ فریس‌آبادی است که در ۱۶۲ صفحه، با شمارگان ۷۰۰ نسخه و قیمت ۲۰ هزار تومان به چاپ رسیده است. 

در مقدمه ناشر فرانسوی این کتاب آمده است: سال ۱۸۲۹، ویکتور هوگو رمان «آخرین روز یک محکوم» را بدون ذکر نام نویسنده منتشر کرد. راوی داستان مردی است که کمی بعد اعدام خواهد شد. ما هیچ‌چیز درباره‌ی آن مرد نمی‌دانیم. نه می‌دانیم نامش چیست و نه حتی می‌دانیم چه جرمی مرتکب شده است، اما هراس و پریشانی او را به‌خوبی درک می‌کنیم. چند سال بعد، سال ۱۸۳۲، نسخه‌ی تازه‌ای از این رمان به همراه مقدمه‌ای طولانی و امضای ویکتور هوگو منتشر شد. در مقدمه‌ی این نسخه‌ی تازه، ویکتور هوگو قصد خود را از نوشتن این رمان، که در حقیقت می‌توان آن را خطابه‌ای علیه حکم اعدام دانست، نوشت و آن‌چه را که نوشته‌ بود با ذکر نمونه‌های روشن و دقیق، استدلال کرد. رمان «آخرین روز یک محکوم» از لحاظ ادبی نیز بسیار عمیق و دارای نثری قدرتمند است.

«طوطی فلوبر» نوشته‌ی جولین بانز با ترجمه‌ی عرفان مجیب نیز در ۲۴۹ صفحه، با شمارگان ۷۰۰ نسخه و قیمت ۲۷ هزار تومان در نشر یادشده منتشر شده است.

نوشته‌ی پشت‌ جلد کتاب: رمان «طوطی فلوبر» یکی از مشهورترین و پرخواننده‌ترین آثار جولین بارنز (۱۸۴۶)، نویسنده‌ی انگلیسی است. او این کتاب را در میانه‌های دهه‌ی هشتاد میلادی نوشت که نامزد جایزه‌ی «من بوکر» شد. رمان‌ داستانی است خاص و عجیب از روزگار گوستاو فلوبر، نویسنده‌ی فرانسوی ساختار شکن، منتها نه یک زندگی‌نامه، بلکه روایتی است با دخالت یک راوی مشکوک که سعی دارد رازهایی را کشف کند که انگار در جهان خود نمی‌گنجد، قهرمانی که راوی بارنز می‌کوشد به ذهنش نفوذ کند اما درمی‌یابد که فلوبر چنان تکثیر شده که باید در دل زمان راه بیفتد تا او را بیاید. بارنز در این رمان درخشان خواننده‌اش را به سفری می‌برد که درباره‌ی رهایی است و البته غم نبوغ. رمانی که راوی نبوغی است گم‌شده در دل زمان. نشر چشمه پیش از این‌ رمان «هیاهوی زمان» را نیز از این نویسنده منتشر کرده است. 

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...