شورش بردگان | سازندگی


«بنیتو سِرنو» [Benito Cereno] رمانی با داستانی خیالی نوشته‌ هرمان ملویل است که به‌گفته هرشل پارکر زندگی‌نامه‌نویس ملویل، به لحاظ فرم از کامل‌ترین آثار او به شمار می‌رود. این رمان کوتاه نخستین‌بار در سال 1855، در سه بخش، در ماهنامه‌ پاتْنام چاپ شد و درباره‌ شورشی است که در یک کشتی اسپانیایی حامل برده‌، که ناخدای آن بنیتو سرنو نام دارد، روی می‌دهد. این داستان - البته کمی اصلاح‌شده‌ آن - در مجموعه‌‌داستانی‌ از هرمان ملویل به‌نام «قصه‌های پیازا»، در مه 1856 منتشر شد و ترجمه فارسی آن نیز به‌تازگی توسط پیمان چهرآزی از سوی نشر آگه منتشر شده است.

خلاصه کتاب معرفی بنیتو سِرنو» [Benito Cereno] هرمان ملویل

به گفته‌ پژوهشگر ادبی، مرتون سلتز، این داستان «تعبیری کنایه‌آمیز از نگرش رایج آن زمان آمریکا نسبت به سیاهان و برده‌داری است که نهایتا آتش جنگ داخلی بین شمال و جنوب آمریکا را تندتر کرد.» پرسش معروف رمان که چه چیزی چنین گرد غمی به سرنو پاشیده بود را نویسنده آمریکایی، رالف الیسون، بر سرصفحه‌ رمانش، «مرد نامریی» (۱۹۵۲)، نوشت - البته بدون پاسخ سرنو، یعنی «کاکاسیاه‌ها». طی سال‌ها، داستان ملویل «رفته‌رفته جای خود را در میان کارهای عظیمش گشود.»

اگرچه جای بحث دارد، اما اغلب، هرمان ملویل را نویسنده‌ بزرگ‌ترین رمان آمریکایی، یعنی «موبی‌دیک» (۱۸۵۱) و بزرگ‌ترین رمان کوتاه آمریکایی، یعنی «بیلی باد» (۱۸۹۱، پس از مرگ نویسنده)، می‌دانند. او آخرین دهه‌های عمرش را در شرایطی به سر برد که کتاب‌ها و مقالاتش را در هرجا، یکی پس از دیگری، به باد انتقادات شدید می‌گرفتند. روزنامه‌ کتاب روز نیویورک به‌وضوح، عنوان یکی از نقدهای خود را «هرمان ملویل دیوانه» گذاشت. رمان «بیلی باد» او تا پس از مرگش چاپ‌نشده و شاید هم نخوانده باقی ماند تا اینکه پروفسوری از شهر کلمبیای آمریکا، حین پژوهش درباره‌ ملویل و ملاقات با نوه‌ او، اتفاقی به دست‌نوشته‌های آن برخورد.

شاید رمان کوتاه «بنیتو سِرنو» او برخی از دشواری‌ها، و البته محسنات خواندن آثار ملویل را که بسیار در بطن متن پنهان است روشن ‌کند. داستان از نگاه سوم‌شخص نزدیک نوشته شده است که به خواننده اجازه می‌دهد اندکی بیشتر به کنه ضمیر آماسا دلائو پی ببرد. دلائو یک آمریکایی و ناخدای کشتیی بازرگانی است که به یک کشتی اسپانیایی برمی‌خورد که دچار مشکل شده و حامل بردگانی آفریقایی از آن ‌سوی کرانه‌ شیلی است.

اغلب، خواندن این روایت دردناک است؛ زیرا ملویل خواننده را از عینک تعصبی که دلائو از پشت آن جهانش را می‌بیند امان نمی‌دهد. دلائو خودش دلال برده نیست، اما می‌بیند که برده‌های سوار بر کشتی اسپانیایی، محموله‌ای بیش نیستند و بااین‌حال به ناخدا بنیتو سرنو پیشنهاد یاری می‌دهد. شخصیت دلائو را، که خود را خیرخواه و نه ظالم می‌داند، استعاره‌ای از ساختارهای قدرتمندِ مدرن آمریکایی می‌دانند که اگرچه همیشه بدخواه نیستند، اما براساس جهان‌بینی ذاتا نژادپرستانه‌ و خود ذاتا نژادپرست‌شان شکل گرفته‌اند.

از آنجا که راوی به زاویه‌ دید دلائو بسیار نزدیک می‌ماند، دور از ذهن نیست که شخصی با همان تعصبات قدیمی، دلائو را قهرمان و آدم‌ خوب داستان بداند و اندکی فراتر از واپسین جمله‌ داستان، که صراحتا نشان می‌دهد نیت ملویل خلاف این بوده، برود. «بنیتو سرنو» نخستین‌بار در سه بخش، در ماهنامه‌ پاتنام، که طرفدار الغای بردگی بود، چاپ شد.

و در آخر، یک نکته‌ بی‌اهمیت آنکه، اگر اسم آماسا دلائو به گوشتان آشنا است، منبع الهام اصلی ملویل خاطره‌ای بوده که از یک ناخدای واقعی به نام آماسا دلائو داشته است - که از نیاکان دور فرانکلین دلائو روزولت بوده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...