شرح ماجرای زندگی غم‌انگیزی که بر اثر قیود محیط اجتماعی محدود و بسته به این صورت درآمده است... در برابر این شیوه‌ی زندگی عصیان می‌کند و قدرت این را می‌یابد که از خانه‌ی آبا و اجدادی با پنجره‌های بسته و دیوارهای پوشیده از تابلوهای زشت بگریزد... پسردایی‌اش الیور دارای اخلاقی کاملاً مغایر با اخلاق اوست: دل‌آسوده و فارغ‌البال و آرزومند دست‌یافتن به همه‌ی خوشبختی‌ها


آخرین تن از فرقه‌ی پاکْ‌دینان [The Last Puritan]. تنها رمانی که جرج سانتایانا1 (1863-1952)، فیلسوف امریکایی، نوشته و خودش آن را نوعی «بازی ذهنی» تعریف کرده که از لحظات فراغتش حاصل شده است. این کتاب که نگارش آن در سال‌های جوانی فیلسوف آغاز شده و در 1937 به چاپ رسیده حمله‌ی مستقیمی است به جهانِ پاک‌دینان (پیوریتن‌های) سنتی که آشکارا با هرچه زیبایی در طبیعت آفریده شده است مبارزه می‌کنند. ناتانیل آلدن2 نمونه‌ی کامل این جهانِ تقلبی، می‌خواهد نابرادری‌اش پیتر را، که جوان‌تر و پرشورتر است، وادارد که برطبق اصول و تعصبات سنتی پرورش یابد و بزرگ شود. اما آن جوان که دارای طبع هنرمندانه‌ی استثنایی است و مجذوب نور و انسانیت و حرکت است، در برابر این شیوه‌ی زندگی عصیان می‌کند و قدرت این را می‌یابد که از خانه‌ی آبا و اجدادی با پنجره‌های بسته و دیوارهای پوشیده از تابلوهای زشت بگریزد.

آخرین تن از فرقه‌ی پاکْ‌دینان [The Last Puritan].  جرج سانتایانا

آنگاه به جستجوی احساسات و ارتجال می‌رود به امید آنکه جبرانی برای سال‌های طولانی کودکی‌اش بیابد که در کابوس اختناق‌آور و وجدانی باطناً متحجر و عملاً محتضر طی شده است. اما برای او نه آرامشی وجود دارد و نه آسایشی: سنت موروثی نمی‌گذارد تا خود را از گذشته‌ای که در سراسر زندگی‌ مانند رؤیای مزاحمی همراه اوست رها سازد. آنگاه در اوج اشمئزاز، به زندگی خود خاتمه می‌دهد تا از این رنج طاقت‌فرسا بگریزد. با این همه در این پایان طبیعی و بدیهی، که نتیجه‌ی قهریِ یک سلسله اشتباه و به‌ویژه نتیجه‌ی میراث خانوادگی اوست، هیچ‌چیز فاجعه‌آمیز وجود ندارد.

پسر او آلیور3 نیز به نوبه‌ی خود تمامیِ این اضطرابات را، که مایه‌ی رنج و شکنجه‌ی زندگی پدرش بوده است، به ارث می‌برد. در واقع، اگر پیتر بر پاک‌دینی شوریده و کوشیده است تا با غرقه‌شدن در سیر انفس و هنر از آن بگریزد، پسرش آلیور بازتابِ زنده‌ی عظمت نخستینِ پاک‌دینی است که در تمامیت آن مورد نظر قرار گرفته است. سانتایانا در پیش‌گفتار رمان می‌گوید که این سنت هرگز به شکل رفتاری خجولانه و رمنده یا قساوتی سنجیده ظاهر نمی‌شود، بلکه از این بالاتر بر طبق اصولی نظری عمل می‌کند، یعنی نفرت از هرنوع شرم و تحقیر هرنوع تظاهر و لذتی تلخ و نستوه از همه‌ی کارهای دشوار. آلیور پسردایی بسیار عزیزی دارد به نام ماریو یا وانی وان دِرویر4 که دارای اخلاقی کاملاً مغایر با اخلاق اوست: دل‌آسوده و فارغ‌البال و آرزومند دست‌یافتن به همه‌ی خوشبختی‌های ممکنِ انسانی است و همیشه‌ راه‌های ساده‌ای برای پیروی از انضباط سخت تکالیف می‌یابد.

برگِرِد این شخصیت‌های اصلی، ماجرای آخرین تن از فرقه‌ی پاک‌دینان، که رمانی فلسفی و در نوع خود کاملاً تازه است، شکل می‌گیرد. با این همه می‌توان سابقه‌ای بر آن در ریچارد فورل مِرِدیت5 نیز یافت. محسنات کتاب به ساختار کلی آن که فاقد جاذبه‌های داستانی است مربوط نمی‌شود. این کتاب نوعی حسب حال منقطع است، اما بخش‌های بسیاری در آن می‌توان یافت سرشار از شعر واقعی و ارتجالی که به شیوه‌ای غیرمنتظر جوشش می‌کند. و اما بررسی روحیات شخصیت‌های مردانه‌ی آن بسیار جالب است. مسائل غریزی و شهوانی کمتر مورد توجه قرار گرفته است و اگر هم گاهی مطرح می‌شود هرگز اهمیت طراز اولی ندارد. وانگهی قصد نویسنده نیز این نبوده است که هدفش را به صراحت در پیش‌گفتار کتاب بیان کند: شرح ماجرای زندگی غم‌انگیزی که بر اثر قیود محیط اجتماعی محدود و بسته به این صورت درآمده است.

ابوالحسن نجفی. فرهنگ آثار . سروش

1. George Santayana 2. Nathaniel Alden
3. Oliver 4. Vanny Van der Weyer 5. Meredith

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

در خانواده‌ای اصالتاً رشتی، تجارت‌پیشه و مشروطه‌خواه دیده به جهان گشود... در دانشگاه ملی ایران به تدریس مشغول می‌شود و به‌طور مخفیانه عضو «سازمان انقلابی حزب توده ایران»... فجایع نظام‌های موجود کمونیستی را نه انحرافی از مارکسیسم که محصول آن دانست... توتالیتاریسم خصم بی چون‌وچرای فردیت است و همه را یکرنگ و هم‌شکل می‌خواهد... انسانها باید گذشته و خاطرات خود را وا بگذارند و دیروز و امروز و فردا را تنها در آیینه ایدئولوژی تاریخی ببینند... او تجدد و خودشناسی را ملازم یکدیگر معرفی می‌کند... نقد خود‌ ...
تغییر آیین داده و احساس می‌کند در میان اعتقادات مذهبی جدیدش حبس شده‌ است. با افراد دیگری که تغییر مذهب داده‌اند ملاقات می‌کند و متوجه می‌شود که آنها نه مثل گوسفند کودن هستند، نه پخمه و نه مثل خانم هاگ که مذهبش تماما انگیزه‌ مادی دارد نفرت‌انگیز... صدا اصرار دارد که او و هرکسی که او می‌شناسد خیالی هستند... آیا ما همگی دیوانگان مبادی آدابی هستیم که با جنون دیگران مدارا می‌کنیم؟... بیش از هر چیز کتابی است درباره اینکه کتاب‌ها چه می‌کنند، درباره زبان و اینکه ما چطور از آن استفاده می‌کنیم ...
پسرک کفاشی که مشغول برق انداختن کفش‌های جوزف کندی بود گفت قصد دارد سهام بخرد. کندی به سرعت دریافت که حباب بازار سهام در آستانه ترکیدن است و با پیش‌بینی سقوط بازار، بی‌درنگ تمام سهامش را فروخت... در مقابلِ دنیای روان و دلچسب داستان‌سرایی برای اقتصاد اما، ادبیات خشک و بی‌روحی قرار دارد که درک آن از حوصله مردم خارج است... هراری معتقد است داستان‌سرایی موفق «میلیون‌ها غریبه را قادر می‌کند با یکدیگر همکاری و در جهت اهداف مشترک کار کنند»... اقتصاددانان باید داستان‌های علمی-تخیلی بخوانند ...
خاطرات برده‌ای به نام جرج واشینگتن سیاه، نامی طعنه‌آمیز که به زخم چرکین اسطوره‌های آمریکایی انگشت می‌گذارد... این مهمان عجیب، تیچ نام دارد و شخصیت اصلی زندگی واش و راز ماندگار رمان ادوگیان می‌شود... از «گنبدهای برفی بزرگ» در قطب شمال گرفته تا خیابان‌های تفتیده مراکش... تیچ، واش را با طیف کاملی از اکتشافات و اختراعات آشنا می‌کند که دانش و تجارت بشر را متحول می‌کند، از روش‌های پیشین غواصی با دستگاه اکسیژن گرفته تا روش‌های اعجاب‌آور ثبت تصاویر ...
به قول هلدرلین، اقامت انسان در جهان شاعرانه است... شعر در حقیقت تبدیل ماده خامی به نام «زبان»، به روح یا در حقیقت، «شعر» است. بنابراین، شعر، روح زبان است... شعر است که اثر هنری را از اثر غیرهنری جدا می‌کند. از این نظر، شعر، حقیقت و ذات هنرهاست و اثر هر هنرمند بزرگی، شعر اوست... آیا چنان‌ که می‌گویند، فرازهایی از بخش نخست کتاب مقدس مسیحی که متکی بر مجموعه کتب مقدس یهودیان، یعنی تنخ است، از اساطیر شفاهی رایج در خاور نزدیک اخذ شده یا خیر؟ ...