کتاب «تعامل میان پدیدارشناسی، علوم اجتماعی و هنرها» نوشته مایکل باربِر و یوخن درهر جامع‌ترین متن موجود در زمینه چارچوب ارائه‌شده توسط آلفرد شوتز با ترجمه زهرا عبدالله از سوی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات منتشر شد.

به گزارش ایرنا، کتاب حاضر مجموعه‌­ای است از مقالات ارائه‌شده در کنفرانس بین‌المللی و میان‌­رشته­ ای «پدیدارشناسی، علوم‌اجتماعی و هنرها» که به موضوع ارتباط نگرشی هستی‌­شناسانه و فلسفی و بینشی علمی‌­اجتماعی با قابلیّت خاصِ تحلیل پدیدۀ هنر پرداخته­‌اند. رویکرد پدیدارشناسانه، به دلیل تأمل آن بر تصاویر ذهنیِ روشنِ خودآگاهی و همچنین بر ساختارهای عینی نظیر زیباشناسی، ارتباط، معنا، قلمروهای محدود معنا، موسیقی و ادبیات، غور در دیدگاه ذهنی هنرمندان و مفسّرین را میسّر می‌سازد چراکه تمامی ساختارهای مزبور به نوعی، به کار تحلیل دقیق و اساساً فلسفی می­‌آیند که پدیدارشناسی به آن شناخته شده است. در مقابل، نگاه علوم‌اجتماعی معطوف به پیش­‌زمینه‌های تجربی و تاریخی­‌اجتماعیِ سه­‌گانۀ هنرمند، مفسّر و اثر هنری است.

بخش نخست کتاب به ارتباط زیبایی‌­شناسی و علوم‌اجتماعی پرداخته و مبانی نظری دیدگاه شوتز در باب هنر و اصول زیبایی‌­شناسی پدیدارشناسانه از منظر اجتماعی را مورد کنکاش قرار می­ دهد. در بخش‌های دوم تا چهارم که بیشتر جنبه موضوعی و خاص دارند، مصادیق بارز به ­کارگیری این اصول در تحلیل آثار هنری در حوزه­‌های ادبیات، موسیقی، فیلم، و عکاسی از رهگذر تحلیل و نقد مطالعات شوتز در هر حوزه ارائه می‌شوند.

مؤلفین مقالات کتاب حاضر، ضمن نقد و بررسی آراء شوتز و پیروان مکتب او، برهم­کنشی حوزه‌های پدیدارشناسی، جامعه‌شناسی و هنرها را مورد بحث و تبادل نظر قرار داده­‌اند. در واقع، اهتمام این نویسندگان اثبات این مدعاست که تحلیل فرایندهای تولید، دریافت و تفسیر آثار هنری مستلزم در نظرگرفتن دیدگاه­‌های ذهنی و عینی مولف و مخاطب است.

مولفین مقالات با در دست داشتن دو امکان پدیدارشناسی، فرصت توصیف زیست‌­جهان مرکزیت‌­یافته ذهنی کنشگر (هنرمند یا مخاطب) و هم‌چنین ساختارهای ابژکتیو ادبیات، موسیقی و به ­طور کلی حوزه زیباشناسی و نیز نقش علوم‌اجتماعی در بازسازی ساختار تاریخی‌­اجتماعیِ درگیر در خلق و دریافت اثر هنری، چارچوبی نوین برای تحلیل آثار هنری در حوزه‌­های ادبیات، موسیقی، عکاسی، فیلم و هنرهای تجسمی فراهم آورده‌­اند.

در این راستا، تفسیر خلاقانه‌­ای از برخی آثار برجسته در این شاخه‌­ها ارائه‌شده و تعامل پدیدارشناسی، علوم‌اجتماعی و هنر در درک و تبیین این برآوردهای نظری، مورد بررسی قرار گرفته است. اهمیت کتاب برای خوانندۀ ایرانی، علاوه بر آشنایی با دیدگاه­‌های شوتز، فرصتی است که برای آشنایی وی با شیوه تحقیق در آثار هنری با رویکرد فلسفی پدیدارشناسانه بر اساس مبانی جامعه­‌شناسی فراهم می‌شود.

کتاب حاضر پویایی دیدگاه پدیدارشناسانه آلفرد شوتز و نقش به‌­سزای آن را در درک شایسته زیباشناسی، علوم‌اجتماعی، پدیدارشناسی و فصل مشترک آن‌ها در ارتباط با حوزه‌­های خاصی نظیر ادبیات، موسیقی و هنرهای بصری آشکار می‌­سازد. همچنین، چنان­‌که از این نوشتار برمی‌­آید، محقّقین پیشکسوت و جوان در رشته­‌های گوناگون و از ملّیت­‌های مختلف، چارچوب مطالعاتی شوتز را برای تحلیل هنر مناسب یافته‌­اند. در واقع این کتاب، جامع‌ترین متن موجود در زمینه چارچوب ارائه‌شده توسّط شوتز در رابطۀ میان پدیدارشناسی و علوم‌اجتماعی و هنرها است.

این اثر با ترکیب دو حوزه پدیدارشناسی و علوم‌اجتماعی، چارچوبی بدیع برای تحلیل پدیده هنری مهیا ساخته و امکان تفسیری خلاقانه از گستره آثار و اشکال هنری متمایز و همچنین درک ملاحظات نظری در همبستگی هنرها، پدیدارشناسی و علوم‌اجتماعی را فراهم می‌­سازد.

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...