نسخه صوتی کتاب ناتوردشت اثر جی‌.دی سالینجر منتشر شد.

به گزارش ایسنا به نقل از آسوشیتدپرس، این کتاب با صدای ری هیگن به جای هولدن کالفیرد «ناتوردشت» منتشر شده است.

این در حالی است که نویسنده‌ی کتاب که در سن 91 سالگی درگذشت، هیچ‌گاه با انتشار نسخه صوتی کتاب‌ها موافقت نکرد.

اما طبق قانون حقوق ناشر و مولف سرویس کتابخانه ملی آمریکا اجازه‌ی ضبط هر کتابی را دارد و بر مبنای این فرض که هیچ محصولی در دسترس عموم قرار ندارد، نوارها به صورت رایگان ارایه و فقط در دستگاه‌های مخصوص کتابخانه اجرا می‌شوند.

به گزارش ایسنا، جروم دیوید سالینجر بر اثر کهولت سن در خانه‌اش در نیوهمپشایر درگذشت. وی متولد اول ژانویه 1919 در منهتن نیویورک بود که با انتشار رمان «ناتور دشت» در سال 1951 به شهرت جهانی رسید. سالینجر از دوره‌ی راهنمایی نگارش داستان‌های کوتاه را آغاز کرد و در دهه‌ی 40 پیش از حضور در جنگ جهانی دوم، چندین داستان از او در نشریات به چاپ رسیدند.

«ناتور دشت» که تقریبا به تمام زبان‌های زنده دنیا ترجمه شده است، سالانه حدود 250 هزار نسخه در جهان فروش دارد و تاکنون 62 میلیون نسخه از آن در سراسر جهان به فروش رفته است.

وی تا پیش از مرگ هرگز اجازه‌ی ساخت اثری سینمایی براساس این کتاب را نداد. گفته می‌شود مخالفت جدی او با اقتباس‌ سینمایی از کتاب‌هایش به‌دلیل نوع ساخت فیلم «عمو ویگیلی در کانکتیکات» برمی‌گردد که هالیوود براساس یکی از داستان‌های او ساخت.

هر چند موفقیت «ناتور دشت» موجب شهرت فراوان سالینجر شد، اما او با گوشه‌نشینی، از مردم دوری می‌کرد و به‌ندرت داستان یا کتابی از وی منتشر می‌شد. گوشه‌گیری سالینجر به‌حدی بود که طی سه دهه گذشته هیچ مصاحبه‌ای از وی در رسانه‌های جهان منتشر نشد.

سالینجر مجموعه داستان کوتاه «9 داستان» را در سال 1953 بعد از «ناتور دشت» نوشت، در سال 1961 «فرانی و زویی» را منتشر کرد و دو سال بعد «تیرهای سقف را بالا بگذارید نجاران» که متشکل از دو رمان کوتاه بود را به چاپ رساند.

آخرین اثر به چاپ رسیده از سالینجر به ژوئن سال 1965 برمی‌گردد که «شانزدهم هپ‌ورث» را در مجله "نیویورکر" منتشر کرد.

دو سال قبل نویسنده‌ ناشناخته‌ای با نام جی.دی کالیفرنیا قصد داشت کتابی با نام «60 سال بعد؛ رهایی از دشت» را که دنباله‌ی «ناتور دشت» بود منتشر کند. اما سالینجر با اقامه‌ی دعوی به دادگاه فدرال منهتن، از این اقدام جلوگیری کرد.

«یادداشت‌های شخصی یک سرباز»، «هفته‌ای یک‌بار آدمو نمی‌کشه»، «نغمه‌ غمگین»، «دلتنگی‌های نقاش خیابان چهل و هشتم»، «بالا بلندتر از هر بلند بالایی»، «جنگل واژگون» و «درست قبل از جنگ با اسکیموها» از معروف‌ترین آثار جی.دی سالینجر هستند.

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...