ابعاد مدرن تبعیض نژادی در جامعه‌ی آمریکا | الف


تبعیض نژادی در آمریکا مسأله‌ای دیرپا و واجد پیچیدگی‌ها و ابعاد بسیار گوناگون است و سیر تطور و تحولی شگرف نیز با خود دارد؛ سیری که در نقطه‌ای از آن کلمه‌ی «نیگر» با تمام بار وهن و تحقیری که در خود دارد به طور معمول در مناسبات روزمره و حتی ادبیات مکتوب، از جمله در کتاب «هاکلبری فین» مارک تواین به کار می‌رود و در جایی دیگر استفاده از چنین کلمه‌ای خشم و نفرت افکار عمومی را برمی‌انگیزد. جنبش ضد تبعیض نژادی هم به همین ترتیب سابقه‌ای طولانی در مبارزه با این پدیده و آگاهی‌بخشیِ جامعه داشته است.

خلاصه کتاب «دفعه‌ی بعد، آتش» [Letter from a Region in My Mind] جیمز بالدوین

گرچه این تبعیض شکل و نحوه‌ی بروز متفاوتی در دنیای امروز پیدا کرده است، اما بخش‌ عمده‌ای از جوامع آن را مطرود و بی‌اعتبار می‌شمارند. جیمز بالدوین در کتاب «دفعه‌ی بعد، آتش» [Letter from a Region in My Mind] به بررسی همین ابعاد مدرن تبعیض نژادی در جامعه‌ی آمریکا و مقایسه با نمونه‌های تاریخی پیشین دراین‌باره می‌پردازد. از منظر او نیز این پدیده گرچه آن شکل عریان و افسارگسیخته‌ی سابق را ندارد، اما همچنان در بخشی از لایه‌های زیرین جامعه در حال فعالیت و تکاپوست و گاه مظاهری تراژیک از خود به نمایش می‌گذارد.

کتاب در عین ایجاز و حجم اندک، اشارات بسیار متنوعی به مسأله‌ی تبعیض نژادی دارد. بالدوین که خود زخم‌خورده‌ی همین مسأله است و بارها عواقب آن را در زندگی شخصی‌اش از کودکی تاکنون چشیده، به بیان تجارب زیستی خود نیز در این زمینه می‌پردازد. اما در کنار این شرح تجارب فردی، از آوردن شواهد و نمونه‌های تاریخی نیز فروگذار نمی‌کند و برای هر واقعه‌ای سوابق و قوانین و رویکردهای جامعه و دولت را نیز برمی‌شمارد تا تابلویی تمام‌نما از وضعیت موجود در اختیار مخاطبانش بگذارد. بالدوین خود یک عصیان‌گر تمام‌عیار و پرشور در عرصه‌ی مبارزه‌ی تبعیض نژادی است و از انتقاد صریح و بی‌اغماض از موقعیت سیاهپوستان در آمریکای امروز هیچ ابایی ندارد، چنان که کتاب حاضر نیز در واقع مقاله‌ای از او بوده که در دهه‌ی شصت میلادی در مجله‌ی نیویورکر به چاپ رسیده است. مقاله‌ای که درصدد روشن کردن ابعاد تاریخی، ساختاری و قانونی تبعیض علیه سیاهپوستان در آمریکاست.

مقدمه‌ی مترجم کمک شایانی به انتخاب رویکرد مناسب برای مواجه شدن با کتاب و درک بهتر آن می‌کند. مترجم می‌کوشد خواننده را از دو جنبه متوجه اهمیت اثر کند و به او دو نقطه‌ی مشخص برای اتخاذ خوانشی مفید و مؤثر از این کتاب ارائه می‌دهد؛ ابتدا تمرکز بر زندگی شخصی و تجاربی که بالدوین خود به عنوان یک شهروند سیاهپوستِ درگیر مسائل نژادی داشته و سپس توجه به متأخرترین وقایع درباره‌ی این موضوع که به اعتراضات وسیع سال 2020 در پی قتل جورج فلوید رخ داده است. هردوی این نقاط شروع می‌توانند در درک عمیق‌تر واقعیات جامعه‌ی مورد نظر برای مخاطب سودمند باشند. مترجم همراستا با مؤلف این اثر معتقد است که ریشه این چالش‌های تبعیضی به چهارصد سال پیش یا حتی پیش‌تر می‌رسد؛ همان زمانی که برده‌های سیاه از آفریقا به قاره‌ی جدید آورده شدند و نطفه‌ی نابرابری نژادی علیه آن‌ها در این سرزمین بسته شد.

یکی از نکات قابل‌ توجه در مواجهه با کتاب ممکن است این باشد که تبعیض منحصر به قاره و زمانه‌ای خاص نیست و دامنه‌ی آن به کل تاریخ بشریت کشیده شده است، اما به تناسب واقعیات سیاسی و اجتماعی و سیر تحولی و زیستی که این موضوع در ایالات متحده پیدا کرده است و نیز به سبب همان مشاهدات شخصی و میدانی که خود مؤلف سال‌ها درگیرشان بوده است، تمرکز بر این کشور و به‌ویژه گاهشماری است که سوابق موضوع را از اواسط قرن بیستم تاکنون در خود جای داده است. این خط سیر نمایانگر تراکم وقایعی است که در نوع خود در تاریخ تبعیض نژادی آمریکا بی‌سابقه بوده است و یکی از نقاط بسیار برجسته‌ی آن ترور مارتین لوترکینگ و شورشی است که در پی آن رخ داد و بیش از صد شهر آمریکا را درگیری خود کرد و نهایتاً منجر به تصویب قانون حقوق مدنی و پایان تبعیض قانونی علیه سیاهان شد.

اما تصویب قانون مدنی به تبعیض‌ها پایان نداد و آن‌ها را به بخش‌های دیگری از جامعه و ابعاد متفاوت‌تری از زندگی سیاهان سوق داد، چندان که در حوزه‌ی مبارزه با جرائم از جمله قاچاق مواد مخدر جلوه پیدا کرد و نشان داد چه تفاوت رفتاری در برخورد با جرائم یکسان برای سفیدپوستان و سیاهان وجود دارد. واقعه‌ی قتل جورج فلوید و در پی آن اعتراضاتی که شعارشان «جان سیاهان مهم است» بود، نشان داد که تبعیض‌ها همچنان زیر پوست جامعه‌ی آمریکایی در حال تنفس و فعالیت‌اند و همچنان مبارزه‌ای گسترده و زمانی بسیار طولانی برای رفع آن‌ها نیاز است.

کتاب «دفعه‌ی بعد، آتش» راهی تازه به مسأله‌ی تبعیض نژادی می‌گشاید و قطعاً نگاه مخاطب خاورمیانه‌ای را که ممکن است پیشینه‌ی چندان عمیق و گسترده‌ای از موضوع در ذهن نداشته باشد، دچار دگرگونی می‌کند. این دگرگونی که در آغاز به شکل تشتت در ذهنیت رخ می‌نماید و ممکن است حتی برای مدتی نوعی موضوع‌گیری تدافعی به جامعه‌ی آمریکایی به وجود آورد، به‌تدریج جای خود را به رویکردی آسیب‌شناسانه و منتقدانه خواهد داد که تنها طرف قربانی قضیه را نخواهد دید، بلکه به ارزیابی همه‌جانبه‌ی موقعیت و موضع تبعیض‌گران نیز خواهد پرداخت. این دقیقاً همان نحوه‌ی خوانشی است که خود بالدوین به عنوان یک متفکر و روشنفکر فعال در عرصه‌ی تبعیض نژادی اتخاذ نموده است و سعی در تسری آن به مخاطبان هوشیار خود نیز دارد.

[«دفعه‌ی بعد، آتش» با ترجمه امید مهرگان و توسط نشر چشمه منتشر شده است.]

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...