میثم رشیدی مهرآبادی | جام جم


در آستانه هفتم اکتبر و حوادث طوفان‌الاقصی، نشست «زایش متن در گفتمان مقاومت» با محوریت نقد و بررسی رمان «من پناهنده نیستم» [الطنطوریه] به قلم رضوی عاشور [Radwa Ashour] و به ترجمه اسما خواجه‌زاده، با حضور نویسندگان حوزه مقاومت برگزار شد. نظرات برخی از حاضران این نشست در ادامه آمده است:

خلاصه رمان من پناهنده نیستم» [الطنطوریه] به قلم رضوی عاشور [Radwa Ashour]

مرضیه نفری:
این داستان، زایش را نشان می‌دهد

انسان در این کتاب با خودش تنش دارد. بهترین و قوی‌ترین بخش کتاب این است که دائم دشمن را به مبارزه می‌طلبد. در‌اینجا «عَبِد» می‌خواهد حقوق بخواند برای مطالبات بین‌المللی؛ این نگاه جالب است. در پایان رقیه تبدیل به یک مبارز می‌شود و... . این روند را درادبیات فلسطینی داریم. در این داستان در نهایت به‌اینجا می‌رسیم که پناهنده نباشیم و داستان انسان ایرانی هم همین است.بحث مقاومت فقط برای آنها نیست، برای ما هم هست. نگاه به زن، درخت، زمین و آب در این داستان به هم نزدیک است و زایش را نشان می‌دهد. امیدوارم بتوانیم ادبیات درستی در این حیطه خلق کنیم.

سید فاطمه موسوی:
هیچ‌کدام در انتظار‌کشیدن متوقف نمی‌شوند

کتاب «من پناهنده نیستم»، داستان آدم‌هایی است که تندباد حادثه نگذاشته باور کنند که خویشا‌نشان مرده‌اند و حالا پس از آوارگی نام پناهنده بر پیشانی‌شان مهر شده، شرح احوال آدم‌هایی که کلید خانه‌هاشان به‌امید بازگشت بر گردنشان آویخته و نسلی به نسل دیگر به ارث می‌رسد.آدم‌هایی که برای بازگشت به سرزمین مادری با انواع‌و‌اقسام بی‌مهری‌‌‌‌‌‌‌ها و حوادث تند‌و‌تیز مواجه‌اند و هیچ‌کدام در انتظار‌کشیدن متوقف نمی‌شوند و وقتی عصر به صیدا رسیده‌اند، به پناهنده تبدیل شده‌اند.

محمدقائم خانی:
ما هیچ نسبتی با مقاومت نداریم!

نکته جالب این است که نقطه پایان رمان، لب مرز در لبنان است و جالب‌تر این‌که کسی را آن‌طرف مرز می‌بیند که انتظار ندارد. او با کسی مواجه می‌شود به‌عنوان روشنفکر که ناخودآگاه به‌نظر می‌رسد یک پیوند ناگسستنی بین لبنان و فلسطین وجود دارد. در جهان عربِ برساخته، جز آوارگی چیزی وجود ندارد، ولی لبنان نقطه اتصال است.در‌خصوص زایش متن باید بگویم ما اهل مقاومت در زندگی نیستیم. ما هیچ نسبتی با مقاومت نداریم! سودآوری بازار یا سر خم کردن متن برای فروش، اینجاهمه حیثیت متن را تعیین می‌کند.یکی هم شاخص‌بودن ایدئولوژی است.ما نمی‌توانیم در جریان بازار وممیزی و ایدئولوژی حاکم مقاومت کنیم. ما درباره دفاع‌مقدس هم متن نداریم، متنی که در آن زنده باشیم. ما از وقتی قرارداد می‌بندیم مرده‌ایم.وقتی پیشنهاد نوشتن درباره مقاومت دریافت می‌کنیم،باید مقاومت ازهمین‌جا باشد وهم‌چنین در مقابل ایدئولوژی مقاومت کنیم. بعد اگر توانستیم این کار را بکنیم، آن‌وقت می‌رویم سراغ فلسطین و مقاومت، وگرنه نمی‌شود کسی که اهل مقاومت باشد به فلسطین توجه نکند.

سمیه عالمی:
خانه‌شان خراب شده اما زندگی می‌کنند

زنان روی ویرانه‌ها درخت می‌کارند و زایش دارند. نقش زنان درحفظ اتصالات بسیار پررنگ است. کتاب طنطوره زنانگی‌های ریزی دارد. کلیدی که زنان حمل می‌کنند دست‌به‌دست به ارث می‌رسد. آنها فقط خانه‌هاشان خراب شده اما دارند زندگی می‌کنند.

...
رضوی عاشور(۲۰۱۴ - ۱۹۴۶) داستان نویس، رمان نویس، منتقد ادبی و استاد دانشگاه مصری است. برخی از آثار او به زبانهای انگلیسی، اسپانیایی، ایتالیایی و اندونزیایی ترجمه شده و کتاب «ثلاثیه‌ غرناطه»اش درسال ۱۹۹۴در نمایشگاه بین‌المللی کتاب قاهره، جایزه بهترین کتاب را از آن خود کرد. درسال ۲۰۰۷ نیز جایزه ادبی کنستانتین کاوافی را در بخش یونان برد. این جایزه از سال ۱۹۹۰باهدف رشد روابط فرهنگی میان مصر و یونان آغاز شد و در دو بخش یونانی و مصری برگزار میشود. رضوی عاشور مادر تمیم برغوثی (شاعر) و همسر مرید برغوثی ادیب و شاعر فلسطینی است (که انور سادات اجازه اقامت او را در مصر نداد). رضوی عاشور در سال ۲۰۱۴ در ۶۸ سالگی و در پی بیماری در قاهره درگذشت.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...
نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...