دفتر اول «مثنوی معنوی» مولانا برای اولین بار توسط گئورگی لوبژانیدزه به زبان گرجی ترجمه و منتشر شد. این مترجم پیشتر به خاطر ترجمه قرآن به زبان گرجی، جایزه جهانی کتاب سال ایران را از آن خود کرده بود.

به گزارش مهر، به نقل از روابط عمومی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، دفتر اول «مثنوی معنوی» برای اولین بار توسط گئورگی لوبژانیدزه به زبان گرجی ترجمه و با حمایت رایزنی فرهنگی و مرکز ساماندهی ترجمه و نشر معارف اسلامی و علوم انسانی از سوی انتشارات سولاکائوری (SULAKAURI PUBLISHING) در تیراژ ۲۰۰۰ نسخه چاپ و منتشر شد.

مترجم همچنین کار برگردان دفتر دوم و سوم مثنوی و معنوی را بزودی به پایان می‌رساند. او ترجمه دفترچهارم را نیز در دست اقدام دارد. قرار است ترجمه دفاتر دوم و سوم در سال ۱۳۹۹ با حمایت رایزنی فرهنگی ایرانن در گرجستان در دسترس اهالی این کشور قرار بگیرد.

حمید مصطفوی رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در گرجستان با اعلام خبر چاپ دفتر اول «مثنوی معنوی» به زبان گرجی با اشاره به پیشینه کهن و سرشار از ارزش‌های انسانی متون ادبی فارسی که به وسیله نوابغ این عرصه آفریده شده گفت: آموزش زبان و ادبیات فارسی پیشینه‌ای افتخارآمیز و کهن دارد و نمایندگان فکری و ادبی آن جایگاهی ممتازی در سطح نخبگان و ایرانشناسان گرجستان دارند. توجه دانشمندان و محققان گرجی به ترجمه گرجی مجموعه آثار منظوم و منثور فارسی، از قرن ۱۲ میلادی تاکنون، مؤید این ادعاست.

وی افزود: در میان مجموعه آثار ادبی ایرانیان، برخی از منابع در عرصه اندیشه و عرفان منحصر به فردند و «مثنوی معنوی»، نمونه‌ای دیگر از حاصل نبوغ و شناخت شهودی ملّت ایران است و به علت دارا بودن تجربه‌های ناب و آموزه‌های متعالی انسانی، دلپذیرترین و جذاب‌ترین متن در تناسب با ناخودآگاه و خودآگاه ذهن بشر است.

مصطفوی وجود چنین سرمایه کم نظیری در گنجینه قلمرو فرهنگ ایرانی و اسلامی را پشتوانه بسیار محکم برای ارتباط و تعامل فرهنگی با جهان و تقویت و گسترش فرهنگ ایرانی و اسلامی و نیز هویت ملی دانست.

دکتر گئورگی لوبژانیدزه از ایران شناسان برجسته گرجستان است که تعدادی از آثار ادبیات کلاسیک و معاصر فارسی و قرآن کریم را پیش از این به زبان گرجی ترجمه کرده است. ترجمه گرجی قرآن کریم وی در بیست و پنجمین دوره کتاب سال جمهوری اسلامی ایران به عنوان اثر برتر انتخاب و جایزه جهانی کتاب سال ایران به وی اهدا شد.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...