کتاب «سینما به روایت هیچکاک» [‬‮‮Hitchcock‬‮‮] گفت‌وگوهای فرانسوا تروفو [François Truffaut] با آلفرد هیچکاک (با همکاری هلن جی. اسکات [helen grace scott]) و ترجمه پرویز دوایی توسط انتشارات سروش به چاپ دوازدهم رسید.

سینما به روایت هیچکاک» [‬‮‮Hitchcock‬‮‮] گفت‌وگوهای فرانسوا تروفو [François Truffaut]  هلن جی. اسکات [helen grace scott])

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این کتاب ترجمه مصاحبه‌ای است بلند که فرانسوا تروفو (۱۹۳۲۱۹۸۴ م.)، منتقد و سینماگر بزرگ فرانسوی با آلفرد هیچکاک (۱۸۹۹۱۹۸۰ م.)، فیلمساز و کارگردان برجسته و صاحب‌سبک انگلیسی انجام داده است. گفت‌وگوی این دو هنرمندِ هنرشناس در چهار مبحث اصلی می‌گنجد:

۱. شرایط اصلی مربوط به پیدایش و ساخت هر فیلم، به‌ویژه فیلم‌های هیچکاک ۲. تدارک و نگارش فیلم‌نامه هر فیلم ۳. مسائل خاص مربوط به کارگردانی ۴. برآورد نتیجه تجاری و هنری فیلم از نظر هیچکاک، با توجه به انتظاراتی که وی در اصل نسبت به آن فیلم داشته است.

کتاب «سینما به روایت هیچکاک» اثری است خواندنی و پر از اطلاعات و به‌یادماندنی، که نه‌فقط از سینمای هیچکاک، بلکه از هنر هفتم به‌طور کلی دانستنی‌ها و شگفتی‌هایی به دست می‌دهد؛ به‌ویژه آنکه می‌آموزد چگونه می‌توان با بهره‌گیری از اجتماع عناصر مادی و عینی، آثار عمیق و پیچیده حسی و ذهنی و عاطفی و تخیلی آفرید.

چاپ دوازدهم این کتاب با ۲۷۷ صفحه مصور، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۹۰ هزار تومان عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...