• 21 اسفند 1384

    والتر-اسکات

    آثاری از بورگر Burger شاعر آلمانی و گوته به انگلیسی ترجمه کرد. از 1792 در ضمن سیاحت از دورترین منطقه مرزی انگلستان و اسکاتلند، به فراهم آوردن ترانه­ های عامیانه و غزل های عامیانه که به وسیله دهقانان از بر خوانده می­‌شد، دست زد و در 1803 در سه جلد منتشر کرد و بدین طریق پیشوای شاعرانی شد که بعدها به جمع ­آوری اشعار عامیانه پرداختند... سازمان انتشاراتیش ورشکسته شد و با آنکه سلامت مزاجش را نیز از دست داده بود، ناچار بود که شب و روز کار کند تا از درآمد نوشته­ هایش، وامهایی را که گرفته بود، بپردازد. ...

Loading
نویسنده جوان متهم است که با زن جوانی به نام کاتیوشا رابطه داشته و این رابطه‎ موجب بیکاری زن جوان و روسپیگری وی شده است. با شهادت دروغ او و ارائه مدارک جعلی، زن جوان گناهکار و به سیبری تبعید می‌شود... سرگرمی روزانه این وکیل جمع آوری اثر انگشت های مردم شهر است؛ این سرگرمی او را قادر می سازد تا بدون تکیه به عقل و هنر وکالتش، ثابت کند این دوقلوها نمی توانند قاتل باشند. ...
مسئول این توطئه ملکه برانژر، همسر ریچارد است. دشمنان با استفاده از غیبت کوتاه سر کنت، بیرقی را که مسئول حفظ آن بود پاره پاره می‌کنند. کنت به یاری پزشکی عرب که کسی جز امیر نیست، از مرگی که ریچارد بدان محکومش کرده بود نجات می‌یابد. امیر به او لباس می‌دهد. پزشک دروغین به نفع کنت مداخله می‌کند و موفق می‌شود که او را به نام برده با خود ببرد. صلاح‌الدین ـ پزشک ـ با او رفتاری انسانی پیش می‌گیرد و سر کنت را در لباس برده‌ای مغربی به نزد ریچارد باز می‌فرستند. ...
ویلفرد آیوانهو، پسر سدریک، یکی از اشراف ساکسون، به لیدی راونا، دختری تحت قیمومت پدرش و از اسلاف آلفرد شاه، دلباخته است. ولی سدریک که از عشق دو جوان به یکدیگر به شدت عصبانی شده است پسرش را تبعید می‌کند... پس از نبردی سخت، گروهی از راهزنها و ساکسونها که رابین هود لاکسلی افسانه‌ای و ریچارد شاه بر آنها فرمان می‌رانند قلعه را تصرف می‌کنند. اولریش ساکسون پیر که محبوبه قاتل پدرش شده است و با افشاندن بذر نفاق میان نورمانها انتقام خود را گرفته است قلعه را آتش می‌زند. ...
در حال بارگزاری ...
نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...