نمایشنامه «مشاعره عاشقانه با مردی نشسته» اثر گابریل گارسیا مارکز، برنده کلمبیایی نوبل ادبیات، توسط بهمن فرزانه به فارسی ترجمه شد.

به گزارش ایبنا، فرزانه این نمایشنامه را از زبان ایتالیایی به فارسی ترجمه کرده است. ترجمه وی توسط موسسه انتشاراتی «کتاب پنجره» روانه بازار کتاب می‌شود.

این مترجم ایرانی ساکن ایتالیا،‌ پیشتر رمان «صدسال تنهایی» از مارکز را به فارسی ترجمه کرده است. ترجمه او از مجموعه داستان «12 داستان سرگردان» اثر این نویسنده کلمبیایی نیز امسال در ایران منتشر شد.

«مشاعره عاشقانه با مردی نشسته» نمایشنامه‌ای 75 صفحه‌ای و تک‌پرده‌ای از مارکز است. وی این اثر را در سال 2007 میلادی منتشر کرده و در آن تنها دو شخصیت را به تصویر می‌کشد.

گابریل جوسی گارسیا مارکز، ملقب به گابو، رمان‌نویس، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی کلمبیایی در 6 مارس 1928 در «آراکاتاکا» متولد شد؛ هر چند که پدرش همیشه ادعا می‌کرد که در حقیقت او 1927 به دنیا آمده است. گابو در سال 1941 اولین نوشته‌هایش را در روزنامه‌ای به نام «Juventude» که مخصوص دانش‌آموزان دبیرستانی بود منتشر کرد.

وی در سال 1965 میلادی نگارش رمان «صد سال ‌تنهایی» را آغاز کرد و این کار را پس از سه سال پایان برد. این رمان معروف‌ترین اثر گارسیا مارکز محسوب می‌شود.

وی در مورد این رمان گفته است: «لحن و صدایی که من سرانجام در «صد سال تنهایی» به کار گرفتم بر پایه روشی بود که مادربزرگم در گفتن قصه‌هایش به کار می‌گرفت. او چیزهای کاملا خیال گونه را جوری بیان می‌‌کرد که واقعگرایانه‌ترین شکل ممکن را داشتند. جلوه آنچه را که می‌گفت در سیمایش مشهود بود. او وقتی که قصه‌هایش را می‌گفت طرز گفتارش را تغییر نمی‌داد و با این کارش همه را مجذوب می‌کرد. آنجا بود که من کشف کردم چه باید بکنم تا خیال را باورپذیر سازم. به همان لحنی که مادربرزگم قصه‌ها را برایم بازگفته بود آنها را نوشتم.»

«صد سال تنهایی» در عرض یک هفته 8000نسخه‌ به فروش رفت. از آن نقطه بود که موفقیت های مارکز بیمه و تضمین شد. «صد سال تنهایی» به 24 زبان ترجمه شد و چهار جایزه بین المللی را نصیب خود کرد . در این زمان گارسیا مارکز 39 ساله بود.

این نویسنده در سال 1982 به جایزه نوبل ادبیات دست یافت و در سال 1999 به عنوان مرد سال آمریکای لاتین شناخته شد. در سال 2000 مردم کلمبیا با ارسال طومارهایی خواستار پذیرش ریاست جمهوری کلمبیا توسط مارکز بودند که وی نپذیرفت.

پزشکان در سال 1999 تشخیص دادند که مارکز به بیماری سرطان لنفاوی مبتلا شده است. وی هم‌اکنون در مکزیکو سیتی (پایتخت کشور مکزیک) و تحت رژیم درمانی و غذایی خاصی زندگی می‌کند و گاهی برای درمان به بیمارستانی در ایالت کالیفرنیای امریکا می‌رود و در لس‌آنجلس اقامت می‌گزیند.

فرزانه، مترجم 71 ساله ایرانی در شهر رم ایتالیا اقامت دارد. بسیاری از اهالی کتاب این مترجم را برای ترجمه کتاب «صد سال تنهایی» معروف‌ترین اثر
گابریل گارسیا مارکز می‌شناسند؛ این در حالی است که ترجمه ده‌ها عنوان کتاب دیگر در کارنامه ادبی او به چشم می‌خورد.

نمایشنامه‌ «مشاعره عاشقانه با مردی نشسته»، با ترجمه فرزانه در 72 صفحه توسط انتشارات «کتاب پنجره» منتشر می‌شود.

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...