حذف دو کتاب الکترونیکی که ابتدا گمان می‌رفت چندان اهمیتی نداشته باشند، برای آمازون دردسرساز شده است.

به گزارش ایبنا، به نقل از خبرگزاری آسوشیتدپرس، شکایت یک پسر دبیرستانی به نام جفری بزوس از آمازون موجب شد تا ماجرایی که این شرکت گمان می‌کرد بتواند با یک عذرخواهی از آن عبور کند، به دردسر جدیدی برای آن تبدیل شود.

اوایل ماه جولای، شرکت آمازون با حذف دو کتاب از جورج اورول از مجموعه کتاب‌های موجود در ای- بوک این شرکت که به نام کیندل فروخته می‌شود، با اعتراض عده‌ای از کاربران آن روبه رو شد. این پسر دبیرستانی نیز در شکایت خود به دادگاه عنوان کرده که با حذف این دو کتاب، همه‌ی یادداشت‌ها و مطالب او از روی کتاب الکترونی‌اش پاک شده است. این در حالی است که سه‌شنبه هفته پیش نیز یک دادگاه دیگر در سیاتل برای رسیدگی به شکایت یک دختر دبیرستانی دیگر از این شرکت برپا شده بود.

شرکت آمازون بدون اطلاع قبلی، دو کتاب «1984» و «مزرعه حیوانات» جورج اورول را از کتاب الکترونیکی کاربران خود حذف کرد.

کاربران دیگری نیز از این شرکت شکایت کرده اند چون اعتقاد دارند که وقتی این شرکت چیزی را به آنها فروخته است، دیگر حق دخل و تصرف در آن را ندارد و نباید به خود اجازه دهد تا چیزی از آن را حذف کند.  یکی دیگر از شاکی‌های آمازون هم می‌گوید حذف سرخود اطلاعات موجود در این ای- بوک‌ها به این معنی است که کاربران هم می‌توانند پول پرداخت شده را از این شرکت پس بگیرند.

شرکت آمازون از آنجا که حق کپی رایت این آثار را در دست نداشت مجبور به حذف این دو کتاب شد.

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...