ارواح شکست‌خورده کاسه سوپ | اعتماد


«بخاری که از کاسه سوپ بلند می‌شد به روحی تقریبا به اندازه شست دستم تبدیل شد و به دنبال آن سروکله ارواح دوم، سوم و چهارم هم پیدا شد. این ارواح سرگردان با بخار سوپ از دنیای مردگان احضار شدند و سعی کردند با دنیای ما ارتباط برقرار کنند، اما نتوانستند. بیچاره‌ها. وقتی تصورات عجیب‌وغریبم را تعریف کردم، مادرم زد زیر گریه.» اسرار نهان در جعبه ‌ابزار جهان - صفحه 54

خلاصه  رمان اسرار نهان در جعبه‌ابزار جهان» [How to order the universe]. ماریا خوزه فرادا [María José Ferrada  	چگونه کل دنیا را مرتب کنیم

داستان مبارزه ملت‌ها با رژیم‌های دیکتاتوری و تمامیت‌خواه، معمولا روایتی است از مقاومت‌، سرکشی، شکست، امید، ناامیدی و تلاش‌های هرروزه. داستان آدم‌هایی را می‌شنویم که به هرشکلی علیه ظلم برخاسته‌اند و در راه هدفی والاتر، چیزی را فدا کرده‌اند. داستان برخی را هم نمی‌شنویم، با آنکه مقاومت می‌کنند و می‌جنگند، نامشان را کسی نمی‌داند. نامشان را کسی نمی‌داند، چون گاهی اوقات چون زندگی کردن و زیستن همان جنگیدن است. چه کسی قرار است نام همه آنها که زندگی می‌کنند را ثبت کند؟ اما در میانه این نبرد، انگار حواسمان از عده‌ای پرت می‌شود. از آنها که احتمالا قرار است نتیجه این مقاومت را ببینند، از مبارزان آینده، از کودکان. پیش می‌آید که آنها را فراموش کنیم و یادمان برود روزگارِ کودکانی که زیرِ سایه دیکتاتور زندگی می‌کنند، چگونه است.

ماریا خوزه فرادا [María José Ferrada] در سال ۱۹۷۷ در تموکوِ شیلی متولد شد. او مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته مطالعات آسیا- اقیانوسیه از دانشگاه بارسلونا دریافت کرد و تاکنون عناوین بسیاری در حوزه کودک و نوجوان تالیف کرده است. از جمله آثار برجسته او، مجموعه شعر تحسین‌شده «Niños» (کودکان) است. این کتاب به کودکانی تقدیم شده که قربانی خشونت سیاسی و سرکوب در دوران دیکتاتوری شیلی بوده‌اند و امیدها، رویاها و زندگی روزمره آنها را به‌تصویر می‌کشد و تلاش می‌کند آنان را در قامت انسان‌هایی واقعی و منحصر به‌فرد به خواننده بشناساند. فرادا اولین رمان بزرگسالش را در سال 2017 منتشر کرد؛ رمان «Kramp» یا «اسرار نهان در جعبه‌ابزار جهان» [How to order the universe].

اسرار نهان، روایتگر داستان دختری هفت‌ساله است به نام‌ام که همراه پدرش دی که فروشنده دوره‌گرد محصولات برند کرمپ است، دورتادور شیلی سفر می‌کند و در این میان چیزهای مختلفی درمورد دنیا و نحوه کارکرد آن یاد می‌گیرد. فراموش نکنیم که‌ام هفت‌ساله است و خواننده، جهان را از دریچه نگاه یک کودک هفت‌ساله مشاهده می‌کند. راوی کودک، ابزار بسیار مناسبی برای نویسنده است تا با شیوه دیگری به جهان نگاه کند و مخاطبش را در این نگاهِ نو و متفاوت همراه کند. برای‌ام، فروشنده دوره‌گرد بودن، کمال آرزوهایش است. پدرش را تحسین می‌کند و دلش می‌خواهد در این گشت‌وگذار همراه او باشد. پدر هم می‌پذیرد.‌ام مدرسه را رها می‌کند و همراه پدر می‌شود. زیبایی محصولات کرمپ او را مجذوب خودش کرده است و اتفاقا حضور این دختربچه به کسب‌وکار پدر هم کمک می‌کند. قرار است به مادرش دروغ بگویند؛ مادری که بسیار مغموم است و تقریبا نقشی در زندگی ‌ام و پدرش ندارد. عکاسی عجیب‌وغریب همراه پدر و دختر می‌شود. او‌ ای نام دارد و‌ ام می‌گوید کارش این است که در جاهای متروکه، دنبال اشباح بیفتد و از آنها عکس بگیرد. حالا کم‌کم متوجه می‌شویم که در شیلی دوران پینوشه حضور داریم. دوره‌ای تاریک و خونبار.‌ ای از اشباح عکس نمی‌گیرد. او در حال ثبت جنایتی است که رژیم پینوشه مرتکب شده است. اما ‌ام این را نمی‌داند.‌ام نمی‌داند چرا مادرش آنقدر غمگین است، تا لحظه برملا شدن رازِ این غم فرا می‌رسد و از معشوق اولِ مادر خبردار می‌شویم که توسط رژیم به قتل رسیده است. تنها کسی که در این رمان نام کاملش عنوان می‌شود، همین شخص است که تیرباران شده: خایمه آندرس سوآرز مونکادا. سال‌ها طول می‌کشد تا‌ ام این راز را بفهمد. وقتی که دیگر کودکی هفت‌ساله نیست و می‌داند واقعیت پیرامونش آن‌طور نبوده که در کودکی می‌دیده است. فصل‌های آخر کتاب، با ام‌ای طرف هستیم که دیگر بزرگ شده است و نگاهش به دنیا، دیگر نگاهی معصوم و کودکانه نیست. زبانش گزنده می‌شود و تلخ. این بهایی است که ما همراه ‌ام باید بپردازیم؛ بهای فهمِ تازه از جهانِ واقعی.

هیچ‌کسی نیست که در این داستان نام کاملی داشته باشد (جز همان کسی که اشاره شد) . نام پینوشه حتی یک بار هم در داستان عنوان نمی‌شود. ما محکومیم که خودمان تکه‌های پازل را کامل کنیم، چون دیدمان محدود شده در چشمان کودکی که در میانه این آشوب و هرج‌ومرج قدم برمی‌دارد و سعی می‌کند بفهمد دوروبرش چه خبر است. اما او هنوز چیز‌های زیادی را نمی‌داند؛ نه می‌داند دیکتاتور کیست، نه می‌داند کودتای نظامی چیست و نه خبر دارد که مقاومت یعنی چه. او تلاش دارد رنگی به این دنیای خاکستری و بی‌روح بزند، اتفاقا موفق هم می‌شود، اما زمانی که بزرگ‌تر می‌شود، دوباره همه‌چیز رنگ می‌بازد. بالاخره می‌فهمد چرا مادر غمگین است، چرا روی تنش سیزده نقطه خال‌کوبی کرده، چرا روی کوله‌پشتی‌اش ستاره دوخته و چرا وقتی از ارواح حرف می‌زند مادر گریه می‌کند. یافتن پاسخ این سوالات همانا و خداحافظی با آن دنیای قدیمی و شیرین همان. جهان ذهنی‌ام هفت‌ساله در برخورد با جهان واقعی، پیروزی‌ای موقتی برای او به ارمغان می‌آورد. طعم این پیروزی تا سال‌ها زیر زبانش مزه می‌‎کند و حتی وقتی به بزرگسالی هم می‌رسد، به آن خاطرات رجوع می‌کند تا بلکه بتواند در برابر واقعیتِ پیش‌ِرویش قد علم کند و دوام بیاورد. البته که در همان سنین کودکی هم نتایج دردناکی می‌گیرد؛ نتایجی که مستقیما از آن دوره زشت و پلشتِ ظلم نشات گرفته‌اند و حتی دورانِ خوشِ کودکی هم نمی‌تواند فضایی برای فرار از آن فراهم کند.

«لحظه‌های الهام معمولا به درکی عمیق‌تر منجر می‌شوند. این موضوع با سال‌ها تجربه ثابت شده است. در آن روزِ خاص، مسائل مهمی را درک کرده بودم. دی خیلی تنها بود. من هم تنها بودم. زندگی عرصه تنهایی بود.» اسرار نهان در جعبه ‌ابزار جهان - صفحه 54

نویسنده با هوشمندی، جهان داستان را پر از سوال کرده است؛ سوالاتی که در متن داستان مطرح می‌شوند و سوالاتی که در ذهن خواننده شکل می‌گیرند؛ اما از طرف دیگر، جواب‌هایش به این سوالات محدود است و حساب‌شده. زیرمتن داستان بستر مناسبی است تا خودمان جواب سوالاتمان را پیدا کنیم، بی‌آنکه راوی یا نویسنده مجبور باشند به‌شان پاسخ دهند. فرادا تجربه‌ای را که از تعامل و همزیستی با کودکان و جهانشان به دست آورده است، ابزاری می‌کند تا بتواند دنیا را همان‌طوری نگاه کند که یک کودک می‌بیند. از طرفی دیگر، زیستِ او در کشور شیلی و آگاهی از تاریخ آن و دوران حکمرانی پینوشه، ترکیبی دردناک، اما شیرین و دوست‌داشتنی می‌آفریند. ما هم در این تجربه همراه او هستیم. اسرار نهان در واقع یک رمان بزرگسالِ سیاسی است، بی‌آنکه اسم یک سیاستمدار در آن وجود داشته باشد، چرا که سراغ راوی‌ای رفته که نباید درکی از سیاست و دیکتاتوری و چه و چه داشته باشد. نباید همراه پدرش فروشندگی کند. باید کودکی کند. بخندد و آواز بخواند و برقصد. اما چیزی که برای او رقم می‌خورد فرسخ‌ها از بایدهای زندگی یک کودک فاصله دارد و مسبب آن کسی نیست جز همان‌کس که خودش را مالک آزادی آدم‌ها می‌داند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...