ترجمه کتاب «اخبار جعلی: دروغ، تحریف و توهم در روزنامه‌نگاری» تازه‌ترین اثر «برایان مک نیر» استاد علوم ارتباطات و روزنامه‌نگاری توسط بهجت عباسی منتشر شد.

به گزارش ایسنا، ترجمه این کتاب که در سال ۲۰۱۸ تالیف شده، در هفته جاری از سوی انتشارات جوینده در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفته است.

نویسنده ضمن اشاره به پیشینه تاریخی و فلسفی پدیده اخبار جعلی، تاثیرات گرایش‌های سیاسی و اجتماعی جوامع در قرن بیست و یکم را نیز در اوج‌گیری این پدیده بررسی کرده است.

کتاب با روایت دیالوگ جنجالی «جیم آکوستا» گزارشگر سی.ان.ان با «دونالد ترامپ» در نخستین کنفرانس خبری رئیس‌جمهوری منتخب آمریکا آغاز می‌شود؛ کسی که سابقه اظهارات جنجالی و اغلب توهین‌آمیز او در مورد افراد، کشورها و سیاست‌های مختلف حتی پیش از به قدرت رسیدنش توجه رسانه‌ها را جلب کرده بود. او در جریان مبارزات انتخاباتی‌اش بارها رسانه‌ها، سازمان‌های خبری و روزنامه‌نگاران را «دروغگو» و «تولیدکننده اخبار جعلی» خوانده بود.

مک نیر معتقد است پدیده اخبار جعلی در واقع نمایانگر وجود بحرانی گسترده در زمینه اعتماد به نخبگان و از جمله نخبگان سیاسی و نخبگان رسانه‌ای شاغل در رسانه‌های اصلی دنیا است که کارکنان آن‌ها برای حفظ نقش سنتی خود در دموکراسی‌های لیبرال دست و پا می‌زنند.

مترجم کتاب نیز در یادداشت مقدماتی خود با اشاره به اهمیت و ضرورت بررسی و تحلیل پدیده اخبار جعلی در عصر کنونی، یادآوری کرده است: وقتی رئیس‌جمهوری آمریکا به عنوان به اصطلاح قدرتمندترین رهبر جهان از سوی بسیاری از سیاستمداران، کارشناسان و رسانه‌های باسابقه، رسماً به استفاده از اخبار جعلی متهم می‌شود و در عین حال خود او به صورت علنی رسانه‌های اصلی جهان را به تولید اخبار جعلی متهم می‌کند، می‌توان تا حدودی به اهمیت این پدیده نوظهور و تفاوت‌های اساسی آن با اشتباه در روزنامه‌نگاری و یا انتشار اخبار دروغ در گذشته‌های نه چندان دور پی برد.

در روزگاری که پدیده اخبار جعلی به خانه‌ها راه یافته و به دغدغه مردم تبدیل شده است، برایان مک نیر، استاد دانشگاه کویینزلند استرالیا در کتاب جدید خود این پدیده را نه چون یک مساله فرهنگی مجرد که به عنوان پدیده‌ای نشات‌گرفته از روندهای مهم سیاسی و اجتماعی در جوامع قرن بیست و یکم بررسی می‌کند.

«#اخبار جعلی»، «جعل در روزنامه‌نگاری»، «کاهش اعتماد به روزنامه‌نگاری» و «اخبار جعلی و فرهنگ سیاسی دموکراتیک» از جمله موضوعاتی است که مک نیر در اثر جدید خود با ذکر مثال‌های عینی آن‌ها را بررسی کرده است.

کتاب «اخبار جعلی» در ۲۰۰ صفحه و پنج فصل با ترجمه بهجت عباسی به بازار عرضه شده است. مقدمات فلسفه (اثر نیگل واربرتون)، افسانه‌های مشرق‌زمین (مجموعه دوجلدی) و وفاداری والاتر (خاطرات جیمز کومی، رئیس پیشین پلیس فدرال آمریکا) از دیگر آثاری هستند که پیش‌تر با ترجمه این مترجم منتشر شده‌اند.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...