«چرا دولت جهانی اجتناب‌ناپذیر است؟» [Why a world state is inevitable] نوشته الکساندر ونت [wendt alexander] منتشر شد.

چرا دولت جهانی اجتناب‌ناپذیر است؟» [Why a world state is inevitable]  الکساندر ونت [wendt alexander]

به گزارش کتاب نیوز، کتاب «چرا دولت جهانی اجتناب‌ناپذیر است؟» اثر الکساندر ونت با ترجمه حسین سلیمی توسط نشر علمی به چاپ رسیده است.

الکساندر ونت در سال ۱۹۵۸ در ماینز، آلمان غربی متولد شد. او دانشمند علوم سیاسی و روابط بین‌الملل و همچنین استاد کنونی امنیت بین‌الملل در دانشگاه ایالتی اوهایو است. وی یکی از صاحبنظران سازه‌انگاری اجتماعی در زمینه روابط بین‌الملل است.

نشر علمی در معرفی این اثر او آورده است:

آیا زندگی اجتماعی انسان درنهایت در درون یک دولت جهانی قرار خواهد گرفت؟ انسانی که به روایت بخش مهمی از انسان‌شناسان منشأ واحدی داشته و از ژنی واحد برخاسته است و یا به روایت ادیان توحیدی از یک ریشه است و در ابتدای پیدایش خود امتی واحد بوده است. موضوع شکل‌گیری دولت جهانی یک دغدغۀ بزرگ فکری انسان در دوران گوناگون زیست اجتماعی‌اش بوده است. در تاریخ زندگی و تفکر بشری یکی از دل‌مشغولی‌های اندیشمندان و اهل سیاست این بوده که جهان از نظر ساختار دولت به کدام سو می‌رود و آیا ممکن است یک دولت در سطح جهانی تشکیل شود. این دغدغه هم مشغلۀ ذهنی قدرت‌مداران بوده است و هم کسانی که آرزو داشته‌اند از شر قدرت‌های متمرکز رهایی یابند. هم مستخدمین قدرت در فکر آن بوده‌اند که جهان در سیطرۀ دولت مطلوب آنها درآید و هم اندیشمندان ایده‌آلیست آرزوهای خود را در قالب یک دولت جهانی تصویر کرده‌اند. در نتیجه این پرسش که آیا یک دولت جهانی ممکن است؟ و آیا تاریخ به‌سوی یک دولت فراگیر حرکت می‌کند یا خیر؟ پرسشی به وسعت زندگی سیاسی بشر است.

حسین سلیمی مترجم این اثر متولد ۱۳۴۲ در شیراز است. او نویسنده، پژوهشگر، مدرس و رئیس دانشگاه علامه طباطبایی است.

«چرا دولت جهانی اجتناب‌ناپذیر است؟» نوشته الکساندر ونت در 153 صفحه و قیمت 63 هزارتومان در دسترس علاقمندان قرار دارد.

................ هر روز با کتاب ...............

تمایل به مبادله و خرید و فروش انگیزه‌های غریزی در انسان‌ها نیست، بلکه صرفاً پدیده‌ای متاخر است که از اروپای قرن 16 آغاز می‌شود... بحران جنگ جهانی اول، رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم نتیجه عدم تعادل بین آرمان بازار و رفاه اجتماعی و ناتوانی هرگونه ضدجنبش اجتماعی، نظیر سوسیالیزم و کمونیزم، برای کاهش تنش‌ها بود... تاریخ انگلیس، از جنبش حصارکشی در قرن شانزدهم تا لغو قانون حمایت از فقرا در 1834، تاریخ کالایی سازی جامعه و طبیعت است... نئولیبرال‌ها و فاشیست‌ها همچنان مشغول آرمانشهر بازارند! ...
سنت حشره‌شناسی در ایران به دانشکده‌های کشاورزی پیوند خورده و خب طبعا بیشتر پژوهشگران به مطالعه حشرات آفت می‌پردازند... جمله معروفی وجود دارد که می‌گوید: «ما فقط چیزهایی را حفاظت می‌کنیم که می‌شناسیم»... وقتی این ادراک در یک مدیر سازمانی ایجاد شود، بی‌شک برای اتخاذ تصمیمات مهمی مثل سم‌پاشی، درختکاری یا چرای دام، لختی درنگ می‌کند... دولت چین در سال‌های بعد، صدها هزار گنجشک از روسیه وارد کرد!... سازمان محیط زیست، مجوزهای نمونه‌برداری من در ایران را باطل کرد ...
چه باور کنید و چه نکنید، خروج از بحران‌های ملی نیز به همان نظم و انضباطی نیاز دارند که برای خروج از بحران‌های شخصی نیاز است... چه شما در بحران میانسالی یا در بحران شغلی گرفتار شده باشید و چه کشور شما با کودتا توسط نظامیان تصرف شده باشد؛ اصول برای یافتن راه‌حل خروج از بحران و حرکت روبه جلو یکسان است... ملت‌ها برای خروج از تمامی آن بحران‌ها مجبور بودند که ابتدا در مورد وضعیت کنونی‌شان صادق باشند، سپس مسئولیت‌ها را بپذیرند و در نهایت محدودیت‌های‌شان را کنار بزنند تا خود را نجات دهند ...
در ایران، شهروندان درجه یک و دو و سه داریم: شهرنشینان، روستانشینان و اقلیت‌ها؛ ما باید ملت بشویم... اگر روستاییان مشکل داشته باشند یا فقیر باشند؛ به شهر که می‌روند، همه مشکلات را با خود خواهند برد... رشدِ روستای من، رشدِ بخش ماست و رشدِ شهرستانِ ما رشد استان و کشور است... روستاییان رأی می‌دهند، اهمیت جدولی و آماری دارند اهمیت تولیدی ندارند! رأی هم که دادند بعدش با بسته‌های معیشتی کمکشان می‌کنیم ولی خودشان اگر بخواهند مولد باشند، کاری نمی‌شود کرد... اگر کسی در روستا بماند مفهوم باختن را متوجه ...
تراژدی روایت انسان‌هایی است که به خواسته‌هایشان نرسیده‌اند، اما داستان همه‌ی آنهایی که به خواسته‌هایشان نرسیده‌اند، تراژیک به نظر نمی‌آید... امکان دست نیافتن به خواسته‌هامان را همیشه چونان سایه‌ای، پشت سر خویش داریم... محرومیت ما را به تصور و خیال وا می‌دارد و ما بیشتر از آن که در مورد تجربیاتی که داشته‌ایم بدانیم از تجربیات نداشته‌ی خود می‌دانیم... دانای کل بودن، دشمن و تباه‌کننده‌ی رضایتمندی است ...