کتاب «تمدن آزتک» [Aztec Civilization (World History Series)] نوشته لوئیس واربرتون [Lois Warburton] با ترجمه سیما مولایی توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شد.

تمدن آزتک» [Aztec Civilization (World History Series)]  لوئیس واربرتون [Lois Warburton]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، درباره تمدن آزتک باید از این‌جا شروع کرد که مکزیکِ امروزی، اسپانیایی نیست. بلکه ترکیبی از فرهنگ اسپانیایی و فرهنگ بومی است که پیش از فتوحات اسپانیایی‌ها شکوفا بود. بانفوذترین فرهنگ بومی این‌منطقه متعلق به آزتک‌هاست که پیش از آمدن اسپانیایی‌ها قدرت را در دست داشتند. مکزیک بسیار مدیون آزتک‌هاست که این‌دین حتی شامل نام کشور نیز می‌شود. چون مردمانی که امروزه آزتک نامیده می‌شوند خود را مکزیکا می‌خواندند.

نام تمدن آزتک‌ها یادآور ماسک‌های پوشیده از گوهر، گاهشماری‌های سنگی عظیم و سرآذین‌های درهم‌بافته از پَر است. این نام بازتاب افسانه‌هایی است درباره کاخ‌های مجلل پر از طلا، امپراتوری پهناور و پیوسته در حال جنگ، و خدایان تشنه خون که خواهان قربانی کردن انسان‌ها بودند. اما تمدن آزتک‌ها از حقیقت‌هایی است که گاهی شگفت‌انگیزتر از افسانه هستند.

شهر سفید درخشان تنوچتیتلان، کانون تمدن پرتکاپو اما محکوم به فنای آزتک‌ها بود. آزتک‌ها طی ۲۰۰ سال تا آمدن اسپانیایی‌ها در دره مکزیک و فراتر از آن رشد و پیشرفت داشتند و با جنگ و دادوستد موفق شده بودند امپراتوری‌ قدرتمند و ثروتمندی بسازند. اما اسپانیایی‌ها شهرهای آزتک را با خاک یکسان کردند و با الگو گرفتن از شهرهای اسپانیایی آن‌ها را از نو ساختند. آن‌ها زبان، فرهنگ و دین خود را به آزتک‌ها تحمیل کردند. هدف اسپانیایی‌ها از میان برداشتن همه نشانه‌های تمدن آزتک از سرزمینی بود که آن را اسپانیای نو خواندند اما با وجود سال‌ها خفقان بی‌رحمانه موفق نشدند و آزتک‌ها توانستند از بسیاری جنبه‌ها تاب بیاورند که امروز با فرهنگ و دین مردم مکزیک گره خورده‌اند.

کتاب «تمدن آزتک» به‌جز پیشگفتاری که دارد، ۷ فصل اصلی را شامل می‌شود که به‌ترتیب عبارت‌اند از: «هویتز یلوپوچتلی به ما فرمان می‌دهد در جستجوی این‌مکان باشیم»، «فرمانروای خراجگزاران بی‌شمار»، «این گونه آن‌همه اسیران نگون‌بخت زج می‌کشیدند»، «وجود خانه‌های فراوان بزرگ و زیبا»، «جایگاه عذاب انسان»، «نگذارید به این‌جا بیایند!» و «چیزهایی نو و متفاوت».

نسخه اصلی این‌کتاب سال ۱۹۹۵ توسط انتشارات لوسنت بوکز منتشر شده است.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

سومین و بزرگ‌ترین تغییر در مراسم دینی آزتک‌ها صورت گرفته بود. آزتک‌ها باور داشتند هویتزیلوپوچتلی سبب بروز مصیبت‌های سال‌های ۱۴۴۶ تا ۱۴۵۵ بود، زیرا خدا از آن‌ها خشمگین بود. مونتزوما بر این عقیده بود که تنها راه خشنود کردن خدا و در نتیجه پیشگیری از بروز فاجعه در آینده اهدای هرچه بیشتر چیزی بود که هویتزیلوپوچتلی خواهانش بود _ خون انسان. برای انجام دادن این‌کار یافتن بی‌وقفه انسان برای قربانی‌کردن ضروری بود و برای رسیدن به این منظور بهترین راه شدت بخشیدن به خشونت‌هایی بود که ایتزکوآتل آغاز کرده بود. از آن زمان به بعد امپراتوری آزتک دایم درگیر جنگ بود.

از آن‌جا که دره مکزیک گنجایش جنگ‌های تمام‌نشدنی را نداشت، مونتزوما تصمیم گرفت مرزهای آزتک را به آن سوی دره گسترش دهد. قبیله‌ها یکی پس از دیگری در جنوب و شرق تنوچتیتلان زیر فرمان او درآمدند. چیرگی بر قبیله‌های کناره خلیج مکزیک نه‌تنها انسان برای قربانی‌کردن فراهم می‌کرد بلکه سرزمین حاصلخیز آن‌ها می‌توانست، در صورت بروز قحطی دیگر، منبع دریافت مواد خوراکی به صورت خراج باشد. مونتزوما ابتدا [قبیله بومی] مکستکا در کوئیتساواکا و سپس توتوناکا در جایی که امروز وراکروز خوانده می‌شود و سرانجام شماری از قبیله‌های متحد در تپه‌کا را فتح کرد. مرزهای امپراتوری اکنون به دریا، که بیشتر از ۳۰۰ کیلومتر با تنوچتیتلان فاصله داشت، رسیده بود. اما حتی این هم کافی نبود.

این‌کتاب با ۱۴۳ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۷۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...